فرمت محتوا | epub |
حجم | 921.۳۱ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 102 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۲۴:۰۰ |
نویسنده | ملی نوتومب |
مترجم | محبوبه فهیم کلام |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Antéchrista,۲۰۰۵ |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۱۰/۳۰ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 18,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
این رمان به طور کلی نسبت به بقیه رمان های نوتومب مثل ترس و لرز و بهداشت قاتل و آرایش دشمن مورد علاقه ام نبود،حتی برام در سطح ریش آبی هم نبود با این حال روان و پیش رونده بود و من یک روزه تمامش کردم.در مورد شخصیت پردازی ها و دیگر جزئیات داستان،نظراتم را در ادامه مینویسم. کتاب «آنته کریستا» (Antéchrista) نوشتهی آمیلی نوتومب (Amélie Nothomb)، نویسندهی بلژیکیست که در آثارش اغلب به روابط انسانی، بحرانهای هویتی، و روانشناسی شخصیتها میپردازد. این کتاب یکی از شناختهشدهترین رمانهای اوست و با سبکی تند، نیشدار و روان نوشته شده است. داستان دربارهی بلانش (Blanche) دختر نوجوان ۱۶ سالهایست که درونگرا، خجالتی، منزوی و اهل مطالعه است. او در مدرسه دوستان زیادی ندارد و بیشتر در دنیای ذهنی خودش زندگی میکند. روزی دختری به نام کریستا (Christa) وارد مدرسه میشود؛ برونگرا، زیبا، جذاب، بااعتمادبهنفس و کاریزماتیک. کریستا توجه همه را جلب میکند و بلانش، شیفتهی شخصیت کریستا میشود. او برای اولین بار احساس میکند کسی دوستش دارد و میخواهد با او وقت بگذراند. بلانش از روی نیاز شدید به دوستی، کریستا را به خانهشان دعوت میکند. پدر و مادر سادهدل بلانش نیز مجذوب رفتار گرم و خوشصحبتی کریستا میشوند. اما کمکم رفتار کریستا تغییر میکند. او از مرزهای یک دوستی عادی فراتر میرود، در خانهی بلانش سلطه پیدا میکند، اعتماد والدین او را بیشتر از خود بلانش جلب میکند، و حتی حریم خصوصی بلانش را زیر پا میگذارد. کریستا به نوعی به انگل تبدیل میشود که زندگی بلانش را میبلعد. کریستا زیر نقاب محبوبیت و دوستی، شخصیتی خودخواه، حسابگر و قدرتطلب دارد. بلانش که ابتدا قربانی بوده، بهتدریج بهخود میآید و سعی میکند با شناختن ضعفهای کریستا، بر او غلبه کند و دوباره استقلال و شخصیتش را باز یابد. . تحلیل روانشناختی شخصیتها بلانش نمایندهی نوجوانیست که با تنهایی، احساس ناتوانی و عدم ارتباط با دیگران درگیر است. کریستا نماد یک شخصیت «سمی» (Toxic) است؛ کسی که پشت ماسک دوستی و محبوبیت، میل به تسلط و آزار دیگران دارد. رمان به خوبی نشان میدهد چگونه افراد خجالتی ممکن است به راحتی فریب ظواهر را بخورند و قربانی روابط ناسالم شوند. . مسأله هویت و بلوغ این داستان فراتر از یک تقابل سادهی قربانی و ظالم است. در واقع، آنتِهکریستا شرحی از فرآیند رشد روانی بلانش است. او با تجربهی تلخ این دوستی، خودش را بهتر میشناسد، اعتماد به نفس پیدا میکند و بالغتر میشود. در پایان، بلانش کسی نیست که فقط از یک درد رنج برده باشد، بلکه از آن عبور کرده و قویتر شده است. ۳. زبان و سبک نوشتار آمیلی نوتومب با نثری تیز و شوخطبع، روایت را پیش میبرد. زبان کتاب ساده اما پر از لحن طعنهآمیز است. او با کمترین توصیفات، شخصیتها را بسیار ملموس میکند. ۴. اشارات دینی و اسطورهای عنوان کتاب «آنتِهکریستا» برگرفته از واژهی «آنتیکریست» (Antichrist – دجال) است. یعنی کریستا، به ظاهر فرشتهخو، اما در باطن، ضدفرشته یا شیطان است. بلانش، که به معنای «سفید» است، در تضاد با کریستاست. این تقابلهای نمادین، بُعدی استعاری به رمان دادهاند. آنتِهکریستا رمانی کوتاه، روان، و در عین حال عمیق است که با زبانی ساده، مفاهیم پیچیدهای مثل سلطهگری در روابط، فریب ظاهر، بحران هویت، و بلوغ روانی را بیان میکند. این اثر برای نوجوانان، والدین و هر کسی که درگیر روابط انسانیست، آموزنده و قابلتأمل است. کاملاً درسته که بسیاری از ترجمههای فارسی آثار «آملی نوتومب» ـ از جمله آنتِهکریستا ـ به دلایل سانسور، سادهسازی یا ناهماهنگی در انتقال لحن و محتوا، بخشی از لایههای روانشناختی و نمادین متن اصلی رو منتقل نمیکنن. ❓ کریستا دقیقاً کی بود؟ کریستا شخصیتی چندلایهست که نوتومب عمداً اونو بهصورت یک ماسک اجتماعی نشون میده. او نمایندهی افرادیه که برای جلب توجه، تأثیرگذاری و کنترل دیگران، خودشون رو پشت چهرهای فریبنده پنهان میکنن. بر اساس متن اصلی (فرانسوی)، کریستا: دچار اختلال شخصیت نمایشی یا مرزی بهنظر میرسه. شدیداً نیازمند دیده شدن، محبوبیت و قدرتنماییه. از دروغگویی بهعنوان ابزاری برای ساختن یک هویت جعلی استفاده میکنه. دروغهاش، نه از روی لذت، بلکه برای حفظ برتری و جلب ترحم یا کنترل دیگرانه. چرا درباره خودش و خانوادهاش دروغ میگفت؟ کریستا مدام داستانهای ساختگی دربارهی خانوادهاش میگه: مثلاً اینکه مادرش افسردهست، پدرش ازش دوری میکنه و خودش قربانی شرایطه. دلایل دروغها: جلب دلسوزی دیگران (بهویژه بلانش و خانوادهاش). مظلومنمایی برای توجیه رفتارهایش. ساختن یک هویت دروغین تا احساس مهمبودن بکنه. پنهانکردن خالیبودن درونش و ضعفهای واقعی خودش. در واقع، اگر داستان واقعی زندگی کریستا چیزی کمتر از فاجعه باشه، اون نمیتونه همون قدرت روانی روی اطرافیان داشته باشه. چرا دربارهی خانوادهی بلانش هم به دروغگویی رو آورد؟ کریستا برای سلطه بر بلانش، نیاز داشت: او را نزد والدینش ضعیف جلوه دهد. اعتماد والدین بلانش را بهدست بگیرد (تا به حرف بلانش گوش نکنند). بین بلانش و خانوادهاش فاصله بیندازد، تا خودش تنها مرجع عاطفی بلانش شود. کریستا در واقع نقش یک "انگل اجتماعی" را بازی میکند: وارد خانوادهای میشود، با دروغ و ظاهر فریبنده اعتماد جلب میکند، و سپس جای فرزند واقعی را در خانه اشغال میکند. شخصیت کریستا احتمالاً ترکیبی از آسیبهای گذشته و اختلال شخصیت (احتمالاً مرزی یا نمایشی) است. او آدمیست که برای ساختن یک نقش، به هر روشی متوسل میشود: دروغ، اغوا، بازیگری. نوتومب عمداً او را "ضدکریستوس" یا "دجال" معرفی میکند؛ کسی که از چهرهی نور برای اعمال تاریک استفاده میکند. لختکردن و مسخرهکردن بدن بلانش نماد تسلط کامل و تحقیر روانی است؛ چیزی که بعداً بلانش کاملاً آگاه میشود چرا انقدر آسیبپذیر شد. بررسی میدانی کریستا توسط بلانش اولین قدم واقعی بلانش برای جدا شدن از توهمها و فریبهاست؛ ورود به دنیای واقعیت. دروغهای مالی و خانوادگی کریستا، ساختار تمام این دوستی سمی را تشکیل میدهد: نقش قربانی، مظلومنمایی، تسلط و سرکوب بلانش.
داستان از زبان دختر کم رویی به نام بلانش که هیچ دوستی نداره بیان میشه. در دانشگاه با دختر محبوبی به نام کریستا آشنا میشه و برای اینکه بهش نزدیک بشه و بخاطر دوری خونه کریستا دعوتش میکنه تا دوشنبه ها خونه شون بخوابه و در این حین با اون روی تاریک و دوروی کریستا کم کم آشنا میشه و.... چقدر شخصیت های کتاب روی اعصاب بودن و نمیتونستم بهشون توی دلم بد و بی راه نگم. متاسفانه ترجمه پر از سانسور بود و یه جاهایی مخصوصا آخرش معلوم بود که داره از اصل داستان زده میشه.
کتاب زیبایی بود و مانند باقی کتابهای خانم نوتومب یک ارتباط روانشناسانه را نشان می داد. موقعیتی است که خیلی از نوجوانان ممکن است آن را تجربه کرده باشند. به هر حال بهتر است آدم چنین موقعیتهای پیچیده ای را بخواند تا شخصا تجربه کند.
مثل کتاب ترس و لرز،یه روزه تمومش کردم.کتاب جالبی بود.مهلص کلام ابنکه به آدما فرصت بدین تا خودشونو نشون بدن :) همچنین به خودتون؛ که به شناخت کافی از خودتون برسین
ترجمهی بعضی از جملات این کتاب با نسخهی اصلی تطابق نداره و منظور نویسنده و نکاتی رو که سعی کرده در قالب داستان مطرح کنه، بهدرستی منتقل نمیکنه.
خیلی جذاب بود، دوسش داشتم، یه جاهاییش یاد نوجوونی خودم افتادم
داستانی از دوره پر تنش و عجیب و غریب نوجوانی خوب بود
یکی از بهترین رمان های کوتاهی که خوندم👀☕
املی نوتومب همیشه خوب ، غافلگیرت میکنه..
خیلی عالی بود پیشنهاد میکنم مطالعه شود