«برگهای سبز بید» در بستری عاشقانه توانسته خیلی از مسائل و دغدغههای اجتماعیو فرهنگی جوانان جامعهی امروز ایران را نشان دهد. «بیتا ژیان» با نوشتن این کتاب نشان داده که دغدغههای فراتر از داستانسراییهای عاشقانه دارد و در بطن کتابهایش، حرفهای عمیق و معناداری میزند. ژیان بدون این که نقشی در تعیین خوب و بد داشته باشد یا بخواهد فرد یا اتفاقی را قضاوت کند، داستانی نوشته که در پایان بعید است آدمها همان آدمهای اول داستان باشند.
«لاله» دختری بسیار نجیب و زیبا از خانوادهای مذهبی و سنتی است. او در سفری به کاشان با «امیرحسین» آشنا میشود. امیرحسین جوانی است که در خانوادهای ثروتمند و امروزی بزرگ شده است. دنیای این دو نفر با هم خیلی متفاوت است، با این حال اصرارهای پیدرپی امیرحسین دل لاله را نرم میکند. آنها تصمیم به ازدواج میگیرند. اما در همان روزهای نامزدی، اختلافات فرهنگی و طبقاتی باعث درگیریهای زیادی بین آنها میشود. حالا رابطهی آنها چیزی نیست جز یک سوء تفاهم بزرگ که نه فقط خودشان، که جامعه به آنها تحمیل کرده است.
کتاب برگهای سبز بید فصلبندی جالبی دارد. این کتاب شامل ده فصل است که هر کدام از چند بخش کوچک دیگر تشکیل شده است. نامگذاری فصلها و بخشهای این کتاب از ابتکارات نویسنده است. «یک مشت اسکناس، چند عدد تراول چک، یک جعبه جواهر»، «تولستوی، اناکارنینا، شریعتی، کویر»، «قورمه سبزی و پلوی جا افتادهی فرد اعلا»، همه رد پای ساختارشکنیهای هوشمندانهی نویسنده در انتخاب نام و رساندن محتوای پنهان در هر بخش از کتابش را نشان میدهد.
در این داستان اتفاق عجیب و غریبی نمیافتد، همه همان اتفاقات روزمرهای است که ممکن است دور و بر خیلی از ما هم اتفاق بیفتد. با این که ژیان در این کتاب از مسائلی پرحاشیه و عمیق صحبت کرده، توانسته نگاهی بیطرفانه داشته باشد و بدون این که قضاوتی دربارهی آدمها، اتفاقات و حرفها داشته باشد، داستانی بنویسد که قضاوت را برعهدهی مخاطب میگذارد. نبرد همیشگی سنت و مدرنیته، ازدواج سفید، خشک شدن دریاچه ارومیه و خیلی مسائل دیگر، چیزهایی هستند که خیلی خوب در بطن داستان گنجانده شدهاند و مخاطب را پیش روی کتابی فرای داستانی عاشقانه قرار میدهد.
شخصیتهای داستان برگهای سبز بید بسیار ملموس و قابل باور هستند. قهرمانان این داستانها افراد فوقالعادهای نیستند و حتی در همین گوشه و کنار هم دیده میشوند، آدمهای معمولی با زندگیهای معمولی. قهرمانان این دو کتاب لاله و امیرحسین هستند. دو جوانی که متعلق به دو طبقهی مختلف جامعه هستند. امیرحسین کسی است که همیشه در رفاه زندگی کرده و مانند خیلی از جوانان همسن و سالش چندان زندگی را به خود سخت نمیگیرد. همه چیز همیشه برایش فراهم بوده و در شرایط سخت قرار نگرفته است. به همین دلیل در برخورد با مسائل زندگی چندان قدرت تصمیمگیری درستی ندارد. او مدام در بین خواستن و نخواستن در نوسان است. خودش هم نمیداند از زندگی چه میخواهد. حالا فقط میداند که میخواهد با لاله ازدواج کند. لالهای که متعلق به یک خانوادهی مذهبی و سنتی است و دوستی و همنشینی با مردان غریبه یک تابوی شرمآور و نابخشودنی است. با این حال لاله در برابر عشق پرشور و دیوانهوار امیرحسین چنان تاب نمیآورد. اما از آنجا که عشق دوای هر دردی نیست، کمکم اختلافات طبقاتی و اجتماعی سر باز میکند و باعث ایجاد اختلافات شدیدی بین این دو نفر میشود.
این داستان دو راوی دارد، امیرحسین و لاله. اتفاقات و احساسات را از دید این دو نفر میبینیم. هنر نویسنده این است که بدون این که مشخص کند چه کسی در حال روایت داستان است، با تغییر لحن و استفاده از کلماتی که خاص دو شخصیت است، نشان میدهد که حالا راوی عوض شده و نفر دیگری دارد داستان را برایمان تعریف میکند. زبان نویسنده در این کتاب نزدیک به زبان طبیعی و روزمرهی زندگی واقعی مردم است. ژیان با انتخاب کلماتی ساده و درست توانسته داستانی خوشخوان و روان بنویسد. او حتی خیلی اصراری روی توصیف و وصفحالهای طولانی و پر از جزییات ندارد. او از سادهترین و درستترین کلمات برای نوشتن استفاده میکند. آنقدر ساده و بیدغدغه مینویسد که از همان اول که کتاب را شروع میکنیم، وارد داستان میشویم. آدمها، خانهها، حرفها و رفتارها همه زنده و ملموس هستند.
بیتا ژیان با نام واقعی «علی بیتاژیان» نویسندهای متولد سال 50 است. این نویسنده با انتخاب نام مستعار خاصی که حتی جنسیتش را هم تغییر داده، توانسته یک کتاب عاشقانهی خوب و خوشخوان بنویسد. شاید هنوز هم عدهی زیادی باشند که تصور کنند دنیای عاشقی و از عشق نوشتن، برای زنان است و مردان هنوز هم باید پی شکار و جنگ باشند. اما علی بیتاژیان ثابت کرده که چنین نیست. عشق زن و مرد نمیشناسد. همانطور که امروز مردان و زنان در جامعه پابهپای هم میجنگند تا زنده بمانند، عشق و عاشقی هم صرفا منحصر به دختران و زنان نیست. کتاب برگهای سبز بید را انتشارات البرز در سال 95 منتشر کرده است.
«من میدونم، اگه شما از پدر بخواین حتما قبول میکنه. من مطمئنم».
«آخه دخترم چطور قبول کنه! نه بزرگتری، نه سرپرستی. اونم نه داخل شهر، بری خارج شهر، اونم کجا؟ کاشان. میدونی از اینجا تا کاشان چقدر راهه؟».
«خب هرچقدر باشه مادرجون. پیاده که نمیخوایم بریم. با تور قراره بریم. اتوبوس مجهزدارن. راهنما دارن. تازه مگه فقط ما چهار نفریم. کلی آدم دیگه هم هستن. مگه میخوان ما رو بخورن؟ تازهشم، مگه میخوام شب اونجا بخوابم؟ تور یه روزه است. صبح میریم، شب نشده برگشتیم. مگه خودتون شعر نمیخوندین که بسیار سفر باید تا پخته شود خامی؟».
مادر با کلافگی نگاهی به من انداخت و سر تکان داد و دوباره با تردید به زیر قابلمه سر گاز نگاه کرد که شعله را کم کند یا نه. با یک دست پیچ گاز را پیچاند و با دست دیگر دمکنی را روی قابلمه محکمتر کرد. با چشمانی منتظر به او نگاه میکردم. سر بلند کرد و مرا که منتظر دید، دندانهای سفیدش را نشان داد و بلند خندید: «واقعا توهم خوب پشتکار داریها! من اگه جای تو بودم و سه روز بود که نه میشنیدم، دیگه بیشتر از این سعی نمیکردم و میرفتم دنبال کار و زندگی خودم».
خودم را با صدا، روی صندلی چوبی انداختم و نفسم را با صدا از بینی بیرون دادم: «آخه مادر من، عزیز من! اگه من میخواستم کار بدی بکنم، کار خطرناکی بکنم، حق با شما بود، حق با پدر بود که نذاره من با بچهها برم. اما دیگه من دختر دبیرستانی که نیستم، هستم؟ یک ساله که دانشجو شدم. دیگه خوب و بد خودم رو، صلاح خودم رو خوب میدونم. نمی دونم؟».
مادر دستی به موهای مشکیاش کشید و گیره پشت سرش را محکمتر کرد و کنار من نشست و دستش را روی دستم گذاشت: «من که نمیگم تو هنوز بچهای عزیزم. من خودم، همسن تو بودم خودت رو داشتم. نه، بزرگ شدی. عاقل شدی. داری برای خودت کسی میشی. حرف سر اینها نیست که ما مخالفت میکنیم».
دست مادر را در دست گرفتم و فشار دادم: «خب حرف سر چیه؟». نگاهی به چشمانم انداخت و چیزی نگفت. خوشحال شدم که چیزی نگفت، چون معلوم بود که واقعا دلیلی برای مخالفت ندارد. دوباره دستش را فشار مختصری دادم: «خب بگو دیگه، با پدرحرف میزنی؟».
بلند شدم و لپش را بوسیدم و رفتم داخل اتاقم.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 4.۳۲ مگابایت |
تعداد صفحات | 584 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۹:۲۸:۰۰ |
نویسنده | بیتا ژیان |
ناشر | انتشارات البرز |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۵/۱۳ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 32,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
من این کتاب رو از فیدیبو خریدم. بد نبود ولی ضعف هایی هم داشت. در کل توصیه نمیکنم این مقدار هزینه کنید.
خوب بود و به روز !! داستان زندگی شخصیت های مختلف سیر داستان رو جذاب میکرد، با آرزوی موفقیت برای نویسنده عزیز
بنظرم باید کتاب دوست داشتنی ای باشه
عالی ، عاشقانه