صد و شصت و یک نفر از بزرگترین چهرههای تاریخ اینجا جمع شدهاند تا عادتهای زندگی خود را به شما نشان دهند. «میسون کاری» این صد و خردهای آدم را با دقت و حساسیت زیاد انتخاب کرده تا از لابهلای آداب روزانه و سبک زندگیشان بتواند یک دایرهالمعارف کوچک برای راه درست زندگی کردن را به انسانها بیاموزد. این کتاب میتواند مرز بین زندگی روزانه و زندگی روزمره را کاملا مشخص کند. در این کتاب میبینید که چطور با رعایت چند نکتهی کوچک در زندگی میتوانید به جای بیشتر کار کردن، بهتر کار کنید، آسودگی و خلاقیت را با هم داشته باشید، و در کمترین زمان ممکن، به بیشترین بازدهی برسید.
این کتاب هیچ شباهتی به کتابهای روانشناسی در بازار کتاب ندارد. زبان کتاب بسیار ساده و روان است. در واقع این کتاب بیش از این که شبیه به کتابهای خودپروری باشد، اثری است پر از حکایتهای کوتاه و پندهای آموزنده. نویسنده اصلا از بحثهای ریشهای و علمی صحبت نمیکند. از همان اول با خاطرات و داستانهای واقعی سروکار داریم که بدون اشارهی مستقیم نویسنده میتواند پیامش را به مخاطب منتقل کند. این سبک نوشتن توانسته کتاب را از فضای خشک و کسالتبار کتابهای مشابه دور کند و حال و هوای جذاب و پرکششی به آن بدهد.
آداب روزانه با این هدف نوشته شده تا بتواند با گردآوری نابترین ایدهها برای زندگی، تلنگری به مخاطبانش بزند. از دل داستانهای این کتاب میتوانید از این عادتها و آداب الهام بگیرید و زندگی تازهای را شروع کنید. همین که بدانید حتی بزرگترین آدمها هم گاهی در زندگی دچار چنان روزمرگی و سرگشتگی میشدند که نمیتوانستند دست به هیچ کار مفیدی بزنند، خودش مایهی دلگرمی است. اینجاست که یک حقیقت بزرگ فاش میشود: خیلی از چیزهایی که در زندگی آزارتان میدهد، برای تمام انسانها مشترک است. فقط باید راه مبارزه با این موانع دلسرد کننده را یاد بگیرید تا بتوانید از وقت و انرژی خود بیشترین استفاده را ببرید. از اینها گذشته، در این کتاب یاد میگیرید که همه چیز از اول همیشه خیلی هم آسان و راحت نبوده است. هر کار بزرگی را باید با قدمهای کوچک شروع کرد تا آرام آرام بتوانید مسیر حرکت خود را واضحتر ببینید و به مقصد برسید.
در این جمع، همه جور آدمی پیدا میشود، از نویسنده و فیلسوف گرفته تا موسیقیدان و نقاش. در اینجا هم رد پای افراد معروف چند قرن گذشته دیده میشود و هم چهرههای سرشناس معاصر. مطالب کتاب هم بسیار متنوع است و دربارهی هر موضوعی، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. در این کتاب از تفکرات عمیق و مکتبهای عجیب و غریب هنری و فلسفی خبری نیست. همه چیز خیلی ساده نوشته شده است. این که این افراد چه ساعتی میخوابیدند، چقدر کار میکردند، تحت چه شرایطی دچار اضطراب میشدند، همه نکات ظریف و کوچکی است که میتواند راه حل خیلی از نگرانیهای انسانهای سرگردان معاصر را برطرف کند.
مطالب این کتاب شاید به نظر خیلی از مخاطبان آشنا یا حتی کلیشه باشد. اما هنگام خواندن این آنها باید از خودتان بپرسید اگر قبلا این حرفها را شنیدهاید، چقدر از آنها در زندگی استفاده کردهاید. تکرار برخی مطالب در دنیای خودپروری و روانشناسی به معنای گرتهبرداری از روی آموزههای سایر نویسندگان نیست. بلکه نشان میدهد اینها اصولی هستند که افراد مختلف به اهمیت آنها پی بردهاند و آنها را در زندگی خود پیاده کردهاند. فصلهای کتاب براساس هر چهرهی سرشناس، جدا شده است. بهتر است این فصلها را به ترتیب بخوانید. مطالب این کتاب طوری پشت سر هم ردیف شدهاند که مثل یک نردبان پله پله شما را بالا میبرند و به تعالی میرسانند. با این حال اگر چندان وقت برای مطالعه ندارید، میتوانید فصلها را براساس نام افراد مورد علاقهی خود را انتخاب کنید و بخوانید. کتاب آداب روزانه سنوسال و جنسیت نمیشناسد. کاپلان توانسته به سادگی با کلام گرم و صمیمی خود، مرزهای جغرافیایی را بشکند و کتابی برای انسان بنویسد؛ انسانی که به دنبال رشد و تعالی فکری و جسمی است.
میسون کاری نویسنده و ویراستاری اهل پنسیلوانیای آمریکاست. اولین کتابی که او منتشر کرده، همین کتاب آداب روزانه است که در سال 2013 منتشر شده است. این کتاب به سرعت به شهرتی جهانی رسید، تا جایی که تا امروز به 15 زبان دنیا ترجمه شده است. نوشتن کتاب آداب روزانه برای میسون کاری چیزی حدود یک سال و نیم زمان برده است. او طی این مدت هر روز ساعت پنج و نیم صبح از خواب بیدار میشده تا طریق زندگی بزرگان را از لابهلای زندگینامهها و آثارشان بنویسد. هدف او از جمعآوری این اطلاعات این بود که بداند چطور برخی از بزرگترین مغزهای متفکر جهان در چهار قرن اخیر طوری روزشان را برنامهریزی میکردهاند تا بیشترین کارایی و بازدهی را از فعالیتهای خود داشته باشند.
جوزف هلر
هلر رمان تبصره 22 را عصرها بعد از بازگشت از سر کار و پشت میز آشپزخانهی خانهاش در منهتن مینوشت. خودش می گوید: «هشت سال تمام، شبی دو سه ساعت برایش وقت گذاشتم. یک بار وا دادم و با همسرم به تماشای تلویزیون نشستم. تلویزیون دوباره مرا فرستاد سراغ تبصره ۲۲. نمیتوانستم تصورش را هم بکنم که آمریکاییهایی که رمان نمینویسند، شبها را چطور میگذرانند».
هلر بعد از فروش امتیاز تبصره ی ۲۲ برای ساخت فیلمی از روی آن» کار تبلیغات را رها کرد و تمام وقت مشغول نوشتن شد. با این همه، هنوز هم خیلی کند کتاب مینوشت؛ رمان دومش چیزی انفاق افتاده سیزده سال بعد از تبصره ۲۲ درآمد. او در سال ۱۹۷۵ و در مصاحبهای روش کارش را چنین شرح داد: «صبحها دو سه ساعت مینوشتم. بعد به باشگاهی میرفتم و ورزش میکردم. ناهارم را تنها و در رستورانی کوچک میخوردم. بعد به خانهام برمیگشتم و باز هم کار میکردم. گاه دراز میکشیدم و تمام عصر را فقط به کتابم فکر میکردم؛ اگر دوست دارید اسمش را بگذارید خیالبافی. شبها اغلب با دوستانم برای شام بیرون میرفتم».
هلر در دفترچه های زرد رنگی می نوشت و هر متن را بارها و بارها به دقت بازنویسی می کرد. ابتدا با دست و بعد با ماشین تحریر و سرانجام نسخه ی نهایی را به حروفچین می سپرد. خودش میگفت:«اصلاً به خودم سخت نمی گیرم». موقع کار دوست داشت موسیقی کلاسیک گوش کند، بهخصوص باخ. اگر یک روز نمینوشت، خودش را سرزنش نمیکرد. خودش میگوید: «این یک کار هر روزه است. با اين حال اگر کار نکنم، هیچ وقت احساس گناه به من دست نمیدهد. اجباری در نوشتن ندارم و هرگز هم نخواهم داشت. آرزوهایی در سر دارم و نیز جاهطلبیهایی در نوشتن؛ اما اینها دال بر واژهی "انگیزه" نیستند». او نگران سرعت بازدهیاش هم نبود: «من در نهایت کندی مینویسم. با این حال، اگر هفتهای پنج روز و روزی یکی دو صفحه بنویسم، یک سال که بگذرد میشود سیصد صفحه و خیلی هم خوب است».
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۸۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 296 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۵۲:۰۰ |
نویسنده | میسن کاری |
مترجم | مریم مومنی |
ناشر | نشر ماهی |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Daily Rituals:How Artists Work. |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۱۰/۲۰ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 45,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
چرا اخه کامنت بی ربط میذارید ؟ من واقعا نمیفهمم!!! درخواستاتون ایمیل کنید برای فیدیبو. زیر هررر کتابی میری چارنفر اومدن درخواست کتاب دادن!!
وجود این همه تفاوت بین عادات مشاهیر جالب ترین وجه این کتاب بود. شاید آدم فکر کنه برای موفقیت یک فرمول وجود داره ولی با خوندن این کتاب متوجه شدم که اگر هم "یک" فرمول باشه، اون اینه که: خودت رو پیدا کن و طوری زندگی کن که برای "تو" خوب و مناسبه، صرف نظر از این که تجویز عقلا و دانشمندان و فرهیختگان چیه
اوایلش جالب بود و کمی هم انگیزشی. ولی بعدش عادات به چند مورد خاص محدود و تکرار شد در گل اینطوری بود که هر جور که دوس داری کار کن ولی یه قانون بگذار و بهش پایبند باش. هر روز همون برنامه رو تکرار کن. پریودهای زمانی سه یا نهایتا چهار ساعته عالی هستند. البته مثل اینکه دفترچه یادداشت زرد رنگ هم خیلی خوبه :) اما یه انتقاد خیلی خیلی مهم هم اینه که مسلک و حرفهی این آدمها رو اولش به صورت واضح نمیگه. مثلا ده پانزده خط میخونی تازه میفهمی طرف زیست شناس بوده. میتونه شروع خوبی باشه برای دونستن اهمیت برنامهریزی کلی خب اگه نصفه هم رهایش کنید در کل چیزی رو از دست نمیدهید
لذت بردم. اولا تشکر ویژه از مترجم کتاب بابت ترجمه خوبشون. یه بخش زیادی از لذت کتاب خواندن به اینه که ببینی یه سری آدم که کارشون رو بلدن پشت آماده سازی و انتشار اثر بودن. در م ورد خود کتاب هم باید بگم برای من خیلی مفرح و جالب بود. البته لازمه تاکید کنم که اگه شخصا با آدم های توی این کتاب احساس نزدیکی ندارید، طبیعتا مطالعه جزییات برنامه روزانشون جذابیتی نداره. من بخش بزرگی از زندگی م به مطالعه و شنیدن آثار یه تعداد از این هنرمندان گذشته، به همین خاطر شخصا لذت بردم.
کتاب مسخره ایه چون زن دگی یه سری ادم نویسنده و فیلسوف رو بررسی کرده که فوق العاده بی نظم هستن یا معتاد الکل شدن، اکثرا هم نگفته کی هستن باید کلی سرچ کنی ببینی چیکاره بودن. مثل اینا باشیم نابودیم. پیشنهاد میکنم زندگی امثال استیوجابز و بیل گیتس و.. رو مورد بررسی قرار بدید و این کتاب رو فقط ادمای مرفه بی درد بخونن
کتاب ترجمه فوق العاده خوبی داشت و اینکه خیلی اطلاعات خوبی به صورت داستانواره در مورد زندگی افراد معروفی که همیشه دوست داشتیم در مورد نحوه زندگیشون بدونیم ارائه شده بود. از خواندنش هم لذت بردم و هم کلی ایده گرفتم.
این کتاب درواقع مختصر مطالبی است دربارهٔ زندگی «روزانهٔ» افرادی که تونستند در مدت عمرشان بر جهان و آدمیان تأثیر بگذارند و ما اگ ر برامون مهمه زندگی روزانهٔ این افراد به واسطهٔ بزرگی اونها ست و بزرگی اونها به خاطر هنر نبوغ استعداد و همت و پشتکار اونها ست. هرکدوم از ماها هم شاید روزی در زمرهٔ اونها قراربگیریم.
تا حالا شاید بیستاشو خونده باشم. نظرم اینه که روتین زندگی آدمای موفق میتونه خیلی با هم فرق کنه و لزوما همه اول صبح بلند نمیشن از خواب. لزوما همه ورزش نمیکنن. لزوما زندگی سالمی ندارن اما قطعا همگی یه نظم روزانه دارن و تقریبا همه دوستان مهمی دارن یا تقریبا همه توی شهرهای مهم زندگی میکنن.
تا یه جایی جالبه ولی بعدا طولانی، یکنواخت و کسل کننده میشه. برنامه روزانه نویسندگان معروف رو به ریز شرح داده که حقیقتا تکرارش فایده زیادی نداره. آوردن حداکثر بیست شرح حال کافی بود. فحوای کلامش اینه که یه برنامه روزانه منظم برا خودتون تو زندگی بچینید و هرروز بهش پایبند باشید
برای من دونستن برنامه ی روزانه یک سری افراد خاص همیشه جالب بوده. تا اینکه اتفاقی این کتاب رو در فیدیبو دیدم و شروع به مطالعه کردم.کتاب جالبیه که با عادت های عجیب و غریبی ما رو آشنا میکنه. از سختکوشی ها یا حتی تنبلی و یا وسواس نویسنده ها و افراد معروف دیگری میگوید.