قصههای عاشقانهی کهن، از عشقهایی جاودانه سخن میگویند. از آن لحظهها که گویا انسان در آغاز هستی و جهان است و با عشق متولد میشود.
عشقها از سادگی و اخلاصی پاک و ژرف سخن میگویند که باور کردن آنها خِردی مهربانانه و عاطفهای لطیف را میطلبد. اگر عشقی واقعیست، از جهانی غیرواقعی سخن میگوید و اگر عشقی غیرواقعیست، به جهانی آرمانی نظر دارد. رویش انسان اینگونه با عشق آغاز میشود و با آن به فرداها مینگرد.
در نگارش این مجموعه سعی کردهام از ساختار رمان استفاده کنم. منابع قصهها هم گاه داستانی یک یا چند صفحهای بوده و گاه یک شعر فولکلور که در پایان هر کتاب آن را میخوانید و به ناچار مجبور بودهام، بسیاری از شخصیتها و حوادث را خود بیافرینم و آنچه مرا به این آفرینش واداشت علاقهی عمیقم به ادبیات بومی و محلی و خلاصه فولکلور است.
قصهی این کتاب را از یکی از فولکلورهای آذربایجان الهام گرفتهام.
محمدرضا یوسفی