
کتاب پنجمین زن
نسخه الکترونیک کتاب پنجمین زن به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره کتاب پنجمین زن
زن تا ساعت دو و نیم بعد از نیمهشب صبر کرد. تجربه به او نشان داده بود که حولوحوش این ساعت خستگی به او غلبه میکند. به یاد شبهایی افتاد که موقع کار همیشه وضع به همین منوال بود و بین ساعات دو تا چهار صبح خطر به خواب رفتن تهدیدش میکرد. از ساعت نه شب در اتاق نگهداری ملحفههای بیمارستان منتظر مانده بود. این بار هم مثل شب اول از در اصلی بیمارستان وارد شد و کسی هم متوجه حضور او در آنجا نشد. هیچکس به پرستاری که با عجله راه میرفت مشکوک نمیشد چون او رفتار غیرطبیعی و مشکوکی از خودش نشان نمیداد. در طول روز به تغییر چهره فکر کرده بود، مثلاً مدل موهایش را تغییر دهد اما این کار ضرورت چندانی نداشت. انتظار در آن اتاق کوچک فرصت زیادی برای فکر کردن در اختیارش گذاشته بود. بوی ملحفههای شسته و اتوشده او را به یاد کودکیاش میانداخت. تا بعد از نیمهشب همانجا نشست. چراغقوهاش را از جیبش بیرون آورد، همان چراغقوهای که موقع کار از آن استفاده میکرد، و شروع کرد به خواندن آخرین نامهای که مادرش برایش نوشته بود. نامه ناتمام مانده بود، اما مادرش فقط در این نامه چیزهایی دربارهی خودش نوشته و از اتفاقاتی حرف زده بود که او را وادار به خودکشی کرده بود. او در طول نامه بهوضوح میدید که مادرش هرگز نتوانسته بود به آن تلخیها غلبه کند. به گوشهوکنار جهان سرک میکشم، درست مثل یک کشتی بدون ناخدا. مجبورم تاوان گناه دیگری را بپردازم. با خودم فکر میکردم زمان که بگذرد خاطرات کمرنگ و کمرنگتر میشوند و سرانجام از بین میروند. اما چنین نشد. فقط با مرگ میتوانم نقطهی پایانی بر آنها بگذارم. و از آنجا که فعلاً نمیخواهم بمیرم، یادآوری و مرور آن خاطرات را برگزیدهام.
نظرات کاربران درباره کتاب پنجمین زن