دختری که در گوشهای از قطار نشسته و آرام و بیصدا به آدمهای آن بیرون نگاه میکند، همان کسی است که توانسته مرز فروش و رکورد دنیای ادبیات معاصر را بشکند. کتاب «دختری در قطار» یکی از آثار ارزشمند و ماندگار «پائولا هاوکینز» است. این کتاب در ژانر دلهرهآور و معمایی نوشته شده است. هنر نویسنده در این است که توانسته ماجرایی جنایی را با فضایی عاطفی و احساسی همراه کرده و اثری متفاوت و تاثیرگذار خلق کند. میزان استقبال از این کتاب تا حدی بود که خیلی زود توانست در کنار آثاری مانند «دختری با خالکوبی اژدها»، «اشیاء تیز» و «دختر گمشده» جایی برای خود باز کند. حتی سینمای غرب هم از این رقابت عقب نماند و فیلم قابل تحسینی با حضور بازیگران سرشناس و مطرح از این فیلم ساخت. حتی برای کسانی که علاقهای به داستانهای جنایی ندارند، خواندن این کتاب بهمعنی غرق شدن در فضایی مهآلود و پررمزوراز است، که با معماهای ذهنی و بازی با زمان، میتواند هر مخاطبی را به خود جذب کند. تاجایی که پس از خواندن این کتاب، احتمالا تا مدتها قطار کلمات و آدمهای داستان، مدام در ذهنتان میچرخد و همان حالوهوای غریب و مرموز را زنده میکند.
پائولا هاوکینز در سال 2015 از جدیدترین اثر خود، دختری در قطار (The Girl on the Train) رونمایی کرد. حتی خود هاوکینز هم تصورش را نمیکرد که کتابش با چنین استقبال عمومی باشکوهی روبهرو شود. نه تنها اهالی انگلستان، که تمام دنیا حالا دربارهی دختری حرف میزدند که حال و هوای تازهای به ادبیات معمایی و تعلیقی داده است. پائولا هاوکینز با جسارت و خوشفکری از همان ابتدا مخاطب را وارد تلهی ذهنی خود میکند، آن هم با نام کتاب: دختری در قطار. این دختر درواقع در قطار فکر و ذهن خود گرفتار شده و با اضطراب تمام کوپهها را میگردد و از پشت پنجرهها، زندگی مردمی را تماشا میکند که او را نمیبینند. کسانی که بیتفاوت نسبت به او زندگی خودشان را دارند. همه خوشبخت و آرام به نظر میرسند. این دختر باید راهی برای بیرون رفتن از قطاری پیدا کند که لحظهای هم درنگ نمیکند. هیچ مقصد و ایستگاهی وجود ندارد. این خود دختر است که باید مقصد را تعیین کند و سمت و سوی درستی به زندگی آشفته و ازهمپاشیدهاش بدهد.
در تمام طول داستان شاهد هنرنماییهای دیگر نویسنده هستیم. نهتنها محتوای کتاب، که فرم آن هم قابل توجه است. متن این کتاب شامل تکه یادداشتهایی است که با تاریخ مشخصی نوشته شدهاند. درست مثل تکههای پازلی که باید کنار هم چید تا تصویر کاملی از وقایع را ببینیم. روایت کتاب، اول شخص است. نویسندهی این کتاب، بدون هیچ جهتگیری فقط داستان را تعریف میکند. او خوب و بد را از هم جدا نمیکند. درست مانند یک راوی قابلاعتماد و دانا، باید پای حرفهایش نشست و با او همراه شد. توصیفات هاوکینز در این کتاب کوتاه و گیراست. وصف حالها و شرح وقایع ملالآور و خستهکننده نیست. واضح است که نویسنده اصراری هم روی زیادهگویی ندارد و سریع سر اصل مطلب میرود. درواقع هاوکینز توانسته با استفاده از نبوغ نویسندگی خود، مخاطب را از همان ابتدا به دنیای کتاب بکشاند و او را درگیر داستان کند. هاوکینز در دختری در قطار به مهارت تمام، با زمان بازی کرده است. ضمن این که روایت ماجرا را از دید سه شخصیت زن کتاب میبینیم، که زاویه دید بسیار جذابی ایجاد کرده است. همین باعث میشود گاهی مرز خاطرات و واقعیتها جابهجا شود و مخاطب را گیج کند. هرچند نویسنده از این که ذهن خواننده را به چالش بکشد، چندان ابایی ندارد.
شخصیتهای کتاب هاوکینز ابرقهرمانهای اسطورهای نیستند. آنها افرادی از جنس خود ما هستند. کسانی که همین گوشه و کنارها دیده میشوند، با شتاب میروند و میآیند. انگار هرکدام سوار قطار خودش است و مجالی برای توقف ندارد. هاوکینز در همین آدمهای معمولی است که قهرمان خود را پیدا کرده است. این قهرمان شباهتی به قهرمانان کلاسیک و بیعیبونقص ندارد. وجود او پر است از کاستی و خلاءهایی که حالا با او یکی شدهاند. خاطرات جایی در درون او گم شدهاند، تا جایی که حوادث و اتفاقات گذشته در ذهنش شکل دیگری گرفته و مرز بین واقعیت و خیال را گم کرده است. یکی از درونمایههای اصلی این کتاب، زن و زنانگی است. سه شخصیت اصلی این کتاب زنانی هستند که با وجود تفاوتهای عمیق، بدون این که بدانند رشتههای نامرئی زندگی آنها را به هم مرتبط کرده است. آنا، مادری مهربان و همسری فداکار؛ مگان، زنی زیبا و دلربا؛ و ریچل، کسی که حوادث داستان را پیش میبرد و در حسرت همان چیزهایی است که آنا و مگان از آن بهرهمند هستند. در این میان مردی به نام تام، در مرکز این روابط قرار دارد. او با ظاهری معقول و موجه زندگی تمام این زنان را تحت تاثیر قرار داده است. در اینجا میتوان مفهوم «خواهران جهانی» را بهخوبی دید. ریچل کسی است که میتواند با ازخودگذشتگی و فداکاری، موجب رستگاری و رهایی خواهرانش شود.
ریچل، زندگی آشفتهای دارد. او بهدلیل بحران روانی همسر محبوب خود، تام، را از دست داده و حالا در حسرت گذشته، تعلیق امروز و ترس فردا زندگی میکند. تام با زن زیبایی به نام آنا ازدواج کرده و صاحب فرزند شده است. ریچل تاب دیدن چنین خانوادهی خوشبخت و آرامی، آن هم در خانهای که خودش به آن جان داده، را ندارد. آنا و تام به دلیل رفتارهای غیرقابلپیشبینی ریچل از او وحشت دارند. تام تمام تلاشش را برای محافظت از خانوادهاش میکند و حتی گاهی با بیرحمی با ریچل رفتار میکند. ریچل که هر روز در قطار، مسیر محل کار تا خانه را طی میکند، متوجه میشود تام با زن همسایه، مگان، ارتباط دارد. او تلاش زیادی میکند تا به آنا و مگان دربارهی رفتارهای دوگانهی تام هشدار دهد. اما درنهایت کسی که متهم به ایجاد مزاحمت، توهم و جنون میشود، کسی نیست جز خود ریچل. در این میان مگان ناپدید میشود و این اوج هیجان و ماجراجویی کتاب است. طی جستجو برای مگان، ریچل گذشتهی گنگ و آزاردهندهی خود را بهخاطر میآورد و رازهای زیادی فاش میشود؛ رازهایی که تاثیر زیادی روی سرنوشت و زندگی تمام شخصیتهای کتاب دارد.
پائولا هاوکینز، نویسندهی برتانیایی و فارغالتحصیل رشتههای فلسفه، سیاست و اقتصاد در دانشگاه آکسفورد است. دانش آکادمیک هاوکینز در کنار فعالیت روزنامهنگاری، به او این قدرت را داد تا دستبهقلم شود و اولین کتابش را با نام «الههی پول» منتشر کند. این کتاب، شامل توصیهها و رازهای کوچکی برای ثروتمند شدن زنان است. کتاب «امی سیلور» از همین نویسنده، چندان موفقیت مالی و ادبی کسب نکرد. پس از مدتی هاوکینز تصمیم گرفت کتابی عمیق و ماندگار بنویسد. اینجا بود که شش ماه بعد، دختری در قطار را منتشر کرد. او بهخوبی توانسته مسائل اجتماعی مانند اعتیاد به الکل و خشونت خانگی علیه زنان را با روابط عاطفی و معماهای پلیسی تلفیق کند. هماهنگی و یکدستی این موضوعات با هم، نشاندهندهی نبوغ نویسندگی هاوکینز است. این کتاب در آغاز انتشار، توانست رکورددار پرفروشترینهای نیویورکتایمز شود. روزنامهی گاردین میگوید فروش دختری در قطار توانسته رکورد کتاب کد داوینچی را بشکند و حتی از هری پاتر هم سبقت بگیرد.
مدت زیادی از انتشار دختری در قطار نگذشته بود که مترجمان کشورهای مختلف دستبهکار شدند و ترجمههای متفاوتی از این کتاب وارد دنیای کتاب شد. این کتاب تاکنون به زبانهای فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی، پرتغالی، آلمانی، ترکی، فارسی، روسی و... ترجمه شده است. دختری در قطار را در ایران، «محبوبه موسوی»، «سبحان فاطمی»، «علی قانع»، «سپیده صادقی» و «فرانک سالاری» ترجمه کردهاند. در این میان «مهرآیین اخوت» ترجمهی زیبا و روانی از کتاب ارائه کرده است. او با وفاداری به متن اصلی و در عین حال، درنظرداشتن مخاطب، توانسته کتابی خوشخوان و روان ترجمه کند. مانند نویسنده، او هم از کلمات و عبارتهای ساده و ملموسی استفاده کرده که برای خواندن کتاب، لازم نیست وقت چندانی روی تکتک کلمات و خوانش آنها بگذارید. مخصوصا وقتی جریان داستان در میانه و اواخر کتاب باسرعت و هیجان پیش میرود، با همان ریتمی که نویسنده و مترجم درنظر گرفتهاند، کتاب را میخوانید و پیش میروید.
«یک: غصه، دو: لذت، سه: دختر.... هر سه برای یک دختر. روی سه گیر کردهام. دیگر نمیتوانم تکان بخورم. توی سرم پر از صداست. دهانم پر از خون شده. هر سه برای یک دختر. صدای زاغها را میشنوم. به من میخندند. من را مسخره میکنند. همچون مرغی که تخم میکند، قدقد میکنند. یک حرکت، یک حرکت خیلی بد. میتوانم آنها را ببینم. خیلی سیاهاند. نه، پرنده نیست. چیز دیگری است. یکی دارد میآید. یکی دارد با من حرف میزند.
ببین حالا، ببین وادارم کردی باهات چکار کنم».
نقد و بررسی کتاب دختری در قطار که در بالا آمده، فرصت مطالعه و انتخابی درست را در اختیار شما میگذارد. نسخهی الکترونیکی این کتاب در قالب pdf از طریق وبسایت فیدیبو و یا اپلیکیشن آن، بهآسانی قابل خریداری و دانلود است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۱۵ مگابایت |
تعداد صفحات | 412 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۳:۴۴:۰۰ |
نویسنده | پائولا هاوکینز |
مترجم |