عزیزترین مادر، اگر من در کنارت بودم آیا میتوانستم این همه چیزهایی که بر روی دلم سنگینی میکنند، این چیزهایی که بارها در تنهایی زیر و رو کردهام و تا به حال به کسی به جز این صفحه تمیز کاغذ نگفتهام، به آسانی به تو بگویم؟ تو ما را معتدل بار آوردی و همیشه ما را در ابراز احساسات از اسراف برحذر میداشتی و در اظهار عشق و تحسین که نیازی به استعمال کلمات نیست به کمگویی تشویق میکردی ـ در واقع ما را در همهی کارها به میانهروی پند میدادی. شاید ما پندهای تو را آن طور که باید آویزهی گوش نساخته باشیم ولی یک چیز پس از گذشت سالها ثابت شده است و آن اینکه پندهای مادرانهات ما را از بدیها و گزندهای دوران آشفتهمان محفوظ نگاه داشتهاند.
وقتی به تو میاندیشم، به کودکیم میاندیشم.
بگذار همسایهها و عزیزان و دوستان همه بیایند، حرفهای زیادی برای گفتن هست و خاطرات بسیاری برای یاد آوردن، ولی آنچه من بیش از همه چیز دوست دارم گوش دادن به تو است. مرا به درون کودکیم ببر، مادر عزیز.