ازدواج، انتخاب «شریک زندگی» و «همدم روح» است، نه تجارت! کسی که خانه و ماشین و حقوق و... را شرط اولیه ازدواج میداند، در واقع با خانه، ماشین و پول ازدواج کرده است، نه با یک «انسان». ازدواج یک «داد و ستد» نیست و گزینش شریک زندگی مثل خریدن یک ماشین و خانه و لباس و عینک نیست.
ازدواج، تنها در آمدن از «تنهایی» نیست؛ بلکه رسیدن به «همدلی و همراهی» است. بیش از «جمال» باید «کمال» مطرح باشد و بیش از «جلوه ظاهری» باید «چهره باطنی» زیبا باشد. ازدواجهای تجاری و عشقهای اتوبوسی و شناختهای تلفنی، سر از «طلاق» در میآورد.
پایههای خانه و خانواده، بیش از آنکه بر بتون ریزی، سیمان، آجر و آهن استوار باشد، بر صداقت وتفاهم و محبّت متّکی است. وقتی «زلزله اختلاف» پیش آید، بنیان این بنا میلرزد و فرو میپاشد.
در سایه زندگی مشترک زن و شوهر، فرزندان به دنیا میآیند، بزرگ میشوند و آداب اجتماعی میآموزند. روح و جان و فکر کودکان هم در همین کانون شکل میگیرد. تربیت فرزندان شایسته و با شخصیت و مفید به حال جامعه، آبروبخش والدین و زینت بخش زندگی است. بر عکس، بیتوجهی به تربیت فرزندان، نسلی فاسد، بی هویت و مردم آزار پدید میآورد که مایه رنج روحی و بیآبرویی پدر و مادر و عامل انحطاط جامعه میشود. بازخواست خداوند در قیامت نسبت به این سهلانگاری در تأدیب هم به جای خود.
اگر تجربهها را در آغاز زندگی داشته باشیم، حیاتی پربارتر و سعادتمندانهتر خواهیم داشت.
اصول اولیه زندگی برین چیست و الفبای حیات برتر و زندگی مشترک و معاشرت شایسته کدام است؟ و روش مردم دوستانه و خداپسندانه چیست؟
آنچه در این مختصر میخوانید، چیزی جز الفبای اولیه زندگی سعادتمندانه نیست. به یقین در متون و منابع و کتب مفصلتر، رهنمودهای فراوانی با الهام از مکتب وحی و تعالیم قرآن و عترت آمده است که میسزد آنها را بیاموزیم و به کار بندیم.