آیا تابهحال برایتان پیش آمده ناگهان از خوابی طولانی و عمیق بیدار شوید و مدتی طول بکشد بدانید که هستید و کجا هستید؟ اشیا یا حتی چهرههای آشنا رازآلود و دور میشوند. تلوتلو میخورید، رد مِهآلود خواب را در دنیای بیداری دنبال میکنید و معنای هیچ چیز را نمیفهمید. فقط چند لحظۀ کوچک، اگر خوشاقبال باشید. تا وقتی به صورتتان آب خنک بزنید و دوباره بشناسیدش در آیینه روبهروی روشویی تا وقتی یک فنجان چای بنوشید، نَفَس عمیق بکشید و در وظایف هر روزه غرق شوید. در آن خوابها کجا میرویم، وارد کدام دنیا میشویم؟
شاید فرانسه باشد، سال ۱۹۱۸.