فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۶ مگابایت |
تعداد صفحات | 278 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۱۶:۰۰ |
نویسنده | آگاتا کریستی |
مترجم | مجتبی عبداللّه نژاد |
ناشر | نشر هرمس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Endless Night |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۸/۰۹ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 57,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
از بین شش کتابی که از ملکه جنایت خوندهم، (چهار غول بزرگ، ده بچهزنگی، قتل آسان است، راز هفت ساعت، ورقها روی میز و شب بیپایان) این کتاب متفاوتترینشون بود. اگر بدون اسپویل بخوام بگم، داستان به سه بخش تقسیم میشه و تقریبا دو-سوم ابتدایی، مقدمهایست برای بخش سوم. این کتاب مثل سایر آثار دیم آگاتا کریستی، کاشت و برداشتهایی داره که البته بعضیاشون «نخودسیاه» محسوب میشن. خلاصه داستان: حکایت مردیست نهچندان غنی و ۲۲ ساله بنام مایکل راجرز (روجرز) که در حال حاضر یک راننده است؛ اما شغلهای متفاوتی رو تجربه کرده. روزی این مرد، در روستایی در انگلیس، متوجه میشه که عمارتی بنام تاورز (بروج-برجها) برای فروش به مزایده گذاشتهشده و همین، میشه شروع رویاپردازی اون و کمک گرفتن از دوست معمارش برای تحقق این رویا… بعقیده من، ترجمه مرحوم عبدالله نژاد هم (مثل کتابهای چهار غول بزرگ، قتل آسان است و ورقها روی میز) خوب بوده، اما به اندازه اونها روان نیست؛ که البته ممکنه بهعلت خود متن اصلی باشه که در برخی موارد حالت تئاترگونه و تراژیک داره. درهر صورت کتاب، بنده رو بعنوان یک مخاطب غیرحرفهای در این زمینه راضی کرد؛ اما شاید نویسنده میتونست بار معمایی رو در دو-سوم نخست، کمی بیشتر کنه. پیشنهاد میکنم این کتاب رو مطالعه کنید و اگر در ابتدا جذبتون نکرد، اطمینان داشتهباشید که در ادامه بسیار زیبا، عمیق و شگفتآور است؛ و البته تلخ. بدرود.
الان تمومش کردم . روایت تلخ خیلی خیلی قوی و درگیرکننده ای بود . همین قدرت اثر گذاری و کشش باعث میشد حال و هوای داستان کاملا ادمو در بر بگیره ؛ منکه واقعا حالم بد شده همین قدرت متن در تاثیر گذاری فضای داستان یکی از نشانه های مهم کارهای اگاتا کریستی هست ضمن اینکه پایان داستان و درواقع پاسخ معما مطلقا غیر قابل حدس بود و این هم خودش در سبک کارهای ایشونه
اثر متفاوت از باقی آثار آگاتا کریستی و تلخ و رمانتیک و روانشناختیه که وقتی آگاتا کریستی قرار باشه همچین چیزی بنویسه یه اثر عالی خلق میشه که شد. واقعا با اکثر شخصیت ها ارتباط برقرار میکنی و واقعا حسرت و غم رو تو بعضی جاهای داستان عمیقأ احساس میکنی و وقتی این احساسات با غافلگیری آخر داستان همراه بشه دیگه تبدیل به یک اثر به یاد موندنی میشه. با اینکه جزو اثر های برتر آگاتا کریستی نیست ولی موندگار تره از خیلیاش.
نسبت به اثار دیگه خیلی ضعیفه،تمام داستان روند یکنواختی داره ،برای همین خواننده خسته میکنه اخرش مشخص میشه،که اصلا پایان هوشمندانه ای نیست،داستان باید از همون اول خواننده رو بگیره ،من معمولا کتابهای اگ اتا کریستی تو دو روز تموم میکنم،ولی این کتاب دو هفته طول کشید چون اصلا ادمو جذب نمیکرد ،نظرات خونده بودم نوشته بودن اخرش خیلی جالبه ولی اصلا نبود خیلی سطحی بود
الان تمومش کردم.با نگارش های قبلی آگاتا متفاوت بود.تا وسطای داستان یه سیر طبیعی وقشنگ جلو میرفت بعد از وسط ها به بعد یکباره شوک کننده شد و ازاینحا بود که خیلی مشتاق میشی تا تمومش کنی.خیلی مهیج و قشنگ وغافلگیر کننده بود.دوسش داشتم.اگر حوصله دارید به اندازه کافی بخوانید حتما.
سلام به نظرم کتاب خیلی جالبی بود پایان غیر قابل حدسی داشت و عالی بود درسته روایت تلخی داره ولی نکته فوق العاده مهمی داره که مخاطب خودش باید بگیره اتفاقا یه روایت تلخ میتونه تاثیرگذاری داستان بیشتر کنه
هروقت کتاب خوب کم میارم میام سروقت کتابهای اگاتا کریستی هردفعه از خوندن کتابهاش بیشتر خوشم میاد و نبوغش رو در داستان نویسی و شناخت سرشت بشر تحسین میکنم
تو این داستان خبری از کاراگاه های اگاتا کریستی نیست اما باز هم قتل جزء اصلی داستان هست. روایتی جذاب بود و البته غم انگیز. من دوستش داشتم.
داستان بسیار تلخی بود با پایان بندی عالی. ولی راستش من همون کتابهای سرخوشانه پوارو و مارپل رو ترجیح میدم
به نظرم متفاوت با آثار دیگه آگاتا کریستیه، از شخصیت ها خبری نیست و پایان غافلگیرکنندهای داره، گرچه تلخ و کمی نومیدکننده هست!