«بل آمی» رمان نوشته شده توسط گی دو موپاسان (۱۸۹۳-۱۸۵۰) نویسنده فرانسوی و خالق مشهورترین آثار کلاسیک در ادبیات جهان است.
او در کنار «استاندال»، «انوره دو بالزاک»، «گوستاو فلوبر» و «امیل زولا» یکی از بزرگترین داستان نویسان قرن نوزدهم فرانسه به شمار میآید.
موپاسان در طول زندگی نسبتاً کوتاه ۴۳ سالهاش حدود ۳۰۰ داستان کوتاه و بلند، ۶ رمان و نیز ۳ سفرنامه، یک مجموعه شعر و مجلدی از چند نمایشنامه نوشت.ولی نقطه اوج کارهای موپاسان داستانهای کوتاه اوست که برخی از آنها از شاهکارهای ادبیات داستانی جهان شمرده میشوند.
اما در میان داستانهای کوتاه او، رمان «بل آمی» نیز توانسته است شهرت بسیاری کسب کند. به گفته منتقدان این کتاب اوج درخشندگی و شکوفایی هنر داستان نویسی موپاسان است.
«پرویز شهدی» این اثر را به فارسی برگردانده است.
در بخشی از کتاب «بل آمی» میخوانیم:
«ژرژ دوروا وقتی بقیهی سکهی پنج فرانکی را که به صندوقدار داده بود گرفت، از رستوران خارج شد.
ازآنجاکه پسر خوشقیافهای بود، به عادت دوران خدمت در ارتش، سینهاش را جلو داد، شکمش را تو کشید، با حرکتی نظامیوار و خودمانی تابی به سبیلش داد، و نگاهی سریع به دورتادور رستوران و به مشتریها که هنوز شامشان را تمام نکرده بودند انداخت، از آن نگاههای زیبا پسرانهای که مثل نگاههای تیز مرغی شکاری همهچیز و همهجا را در برمیگیرد.
زنها سرشان را بلند کردند و چشم به او دوختند: سه دختر کارگر، یک معلم موسیقی میانسال، بدلباس، با موهای آشفته، با کلاهی پر گردوخاک و پیراهنی بدقواره، و دو زن از طبقهی متوسط با شوهرهایشان، که از مشتریهای همیشگی این رستوران باقیمتهای ثابت و ارزان بودند.
ژرژ دوروا وقتی رسید توی پیادهرو یک لحظه بیحرکت ماند و از خودش پرسید بقیهی شب را چگونه بگذراند.»