«من»؛ جایش پشتِ دندههاست.میانِ سینه. جایی امن. دور از دسترسِ طُفیلیهای خلقت. من اگر دمدست باشد اینور آنور میخورَد. لک برمیدارد. چِرک میشود. مخصوصاً اگر کارَت یدی باشد!
حکمتِ اینکه کربلاییها و حسینیها و هیئتیها بر سینه میکوبند همین است. دارند «من» را میکوبند. «من» کوبیده شد میشود حسینی... خادمالحسین که میگوید منظورش این است.