رمان «سهرهی طلایی» در سال ۲۰۱۴ برنده جایزه پولیتزر در بخش ادبیات داستانی شده است. دانا تارت توسط مجله تایم در زمرهی صدنفر تأثیرگذار همان سال اعلام شد.
ساعت هشت و نیم صبح بود و من با قلبی که داشت میترکید وارد ساختمان انبار نگهداری کالا شدم. آروارهام سفت شده و دندانهایم به هم ساییده میشدند. طلوع آفتاب و شروع ساعت کاری ادارهها: قیلوقال صبحگاهی عابرهای پیاده، سرحال و شاداب. ساعت ده و پانزده دقیقه من روی زمین اتاقم در خانهی هابی نشسته بودم و سرم مثل موی بافتهشده تاب میخورد. کنارم روی موکت دو کیسهی خرید افتاده بود؛ یک چادر مسافرتی که هرگز استفاده نشده بود؛ یک روبالشی کرمرنگ نخی که هنوز بوی اتاقم در وگاس را میداد؛ یک قوطیِ پر از قرص اکسیکدون و مرفین که میدانستم باید توی توالت بیندازم و سیفون را بکشم، و نوارچسب درهمپیچیده که با دقت فراوان به کمک چاقوی مخصوص بریده بودم، بیست دقیقه کار درنهایت دقت و ظرافت، نبض سرانگشتانم از ترس اینکه مبادا یک وقت نقاشی آسیب ببیند، همینطور میزد. عاقبت نوارچسب از یکطرف باز شد، نوارچسب را با دقت و احتیاط از دور بستهبندی باز کردم، دستم همینطور میلرزید: اما چیزی که پیدا کردم فقط یک کتاب تمرین خطخطی تعلیمات اجتماعی بود (دمکراسی، چندگونگی و شما!)...