هر سفری را مقدماتی است و مبدأ و مقصودی دارد؛ و اما این بار نمی توان گفت اصلا مسافر اصلی این سفر چه کسی است و چگونه می توان آن را توصیف کرد؟! دلم می خواهد بنویسم؛ اما نمی دانم چگونه و از کجای سفر آغاز کنم که یادآور لحظات ملکوتی و پر فیض سفری باشد که می خواهم بازگو کنم، سفری که پر از فراز و نشیب و عقبه های دشوار است؛ زیرا این سفر، سفر عشق است که: "عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها".
مبدأ و مقصود حقیقی این سفر، خود حضرت دوست است؛ و اگر نه، من رو سیاه کجا و سرزمین عشق و وادی دل ها کجا! می خواهم نام این سفر را "سفر دلدادگی" بگذارم، یا نه، آن را "حج دل ها" بنامم!
این مختصر، حاصل سفری است که نگارنده در سال ۱۳۷۹ خورشیدی، به سرزمین وحی داشته و به حج تمتع مشرف گردیده و تجربیات عملی و مشاهدات خویش را در قالبی از واژگان و عباراتی از جنس عشق آورده است. امید آن دارد که پذیرش طبع نازک خوانندگان و عاشقان مشتاق قرار گیرد؛ زیرا سخنی که از دل بر آید، لاجرم بر دل نشیند.