گرچه ایمان آوردن شرط اساسی بندگی و رسیدن به عاقبت نیکوست، اما فقط گام اول بشمار میرود و گامهای متعدد دیگری نیز در این راه نیاز است تا مسیر طی شود و قلهها فتح گردند و مُهر تأیید نهایی بر پرونده مؤمن زده شود.
ایمان آوردن به منزله ورود به مدرسه است، تازه پس از ورود به مدرسه کلاسها شروع میشود، پس از مدتی هنگام امتحانات پشت سر هم میرسد، و مدارج و مراتب طی میشود. افرادی با موفقیت یکی پس از دیگری کلاسها را طی میکنند، عدهای دیگر در جا میزنند، و کسانی هم انصراف میدهند و مدرسه را ترک میکنند.
اهل ایمان وارد مدرسه بزرگ و سرنوشتساز ایمان شدهاند، مدیر این مدرسه، خداوند بزرگ و ربّ مطلق هستی است که این مدرسه را برای رشد و کمال بندگانش بنا نهاده است، معلمان این مدرسه انبیاء و ائمّه نور هستند که خداوند با دقت تمام آنها را انتخاب و برای همین منظور تربیتشان کرده است، شاگردان این مدرسه هم اهل ایمان هستند که دعوت انبیاء را اجابت نموده و آگاهانه و با اختیار در این مدرسه ثبتنام کرده و آمادگی خود را برای گذراندن کلاسهای مدرسه و تحمّل سختیهای آن اعلام کردهاند.
سختیهای تعلیم و تربیت از یک سو، و عیش و نوش و هوی و هوسهای بیرون از مدرسه از سوی دیگر جمعی از شاگردان این مدرسه را به تجدیدنظر در انتخاب خویش فرا میخواند و به تدریج وادار به خروج از محیط مدرسه میسازد، پس خطر پشت پا زدن به ایمان برای اهل ایمان و خروج از مدرسه ایمان یک خطر جدی میباشد.
رکود و رخوت خطر دیگری است که در داخل همین مدرسه گریبانگیر عدّهای میشود و موجب در جا زدن و توقف و قانع شدن به مقدار اندک میگردد.