کاملاً آگاه بودم که هیچ کاری بلد نیستم و به همین علت، هر پیشنهاد کاری را از گرفتن فتوکپی، فرستادن فکس، پاسخ به پست الکترونیکی، بهروزرسانی اطلاعات، بازکردن نامهها، مرتبکردن کتابخانه، تا کمک به رئیس اداره در زمان اسبابکشی، میپذیرفتم. انتظارش را نداشتم، ولی در هر صورت سعی میکردم به بهترین نحو انجام دهم. صادقانه بگویم فکر میکردم با گذشت زمان، شاید کارهای بهتری به من محول شود، ولی نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه...
این رمان با موضوعی اجتماعی و ساختاری گزارشگونه، همراه با طنری خاص به پدیده کار داوطلبانه یا کاآموزی مجانی میپردازد.