کعب احبار گفت خداوندا به موسی بن عمران وحی نمود ای کلیم من، من در وجود دوستانم و اولیایم خانهای خلق کردم و آن را قلب نامیدم. زمین آن را معرفت و آسمانش را ایمان قرار دادم و خورشیدش شوق و ماهش محبت است ستارگانش خطرات و خاکش همت و رعد آن خوف و برق آن رجاء است و ابر آن تفضل و بارانش رحمت و درختش وفا و میوه اش حکمت و دریایش علم است و جویبارش فراست که روشنی است. شبش نافرمانی که ظلمت است. این خانه چهار رکن دارد، انس، توکل، یقین، صدق. چهار درب دارد، علم و حلم و یقین و معرفت. قفل آن صبر است. هیچ کس غیر از من این خانه را نمیداند برای اینکه من الله هستم و معبودی جز من نیست، در ملک خود شریکی ندارم. ای موسی تمامی طبیبان، ظاهر را مداوا میکنند و من باطن را، زیرا من دانای اصل سینه ها هستم(علیم بذات الصدور)