روشهای روانشناسی و روانکاوی مثل نظریههای ادبی است، با یکی متن را تحلیل میکنند و با دیگری روان را. حالات روانی یا رؤیاها را هم با نظریهی یونگ میتوان تحلیل کرد و هم با نظریهی فروید یا آدلر. امثال فروید و یونگ علاوه بر ذهن عادی به ناخودآگاه اهمیت زیادی میدادند. امثال آنا فروید و کارن هورنای معتقد بودند که اعمال آدمی برای محافظت از خود و دور کردن رنج از خود است. امثال ژان پیاژه عقیده داشتند که انسان هم تحتتأثیر محیط است و هم ژنتیک. گاهی روشی برای متنی سزاوارتر از دیگر روشهاست. اینکه خود آن نظریه چقدر درست است چندان قابل تحقیق نیست. بسیاری از این نظریات به لحاظ طبّی چندان مشخص و معیّن نیستند، مثلاً جای مشخصی در بدن به نام ناخودآگاه یا روح یا فرامن و امثال اینها نداریم. کاربرد مهم است. روش واسطه و ابزار است، نتیجهی کار مهم است.
در روش درمانی یونگ فقط هدف که بهبود و رسیدن بیمار به آرامش است مهم است. وسیله و مقدّمهی درمان ثابت و مشخّص نیست و هر چیزی ممکن است به کار آید.