بیشک یکی از اساسیترین مفاهیمی که در تمامی ادیان به ویژه در اسلام مورد توجه و تأکید قرار گرفته، مفهوم «تقوا» است. در قرآن کریم بیش از ۲۵۰بار واژۀ تقوا و مشتقاتش بهکار رفته و در بیش از ۸۰بار امر به مراعات تقوا شده و آثار فردی و اجتماعی بسیاری برای آن معرفی شده است. بر این اساس، جامعهای دینیتر و به مقاصد شریعت نزدیکتر است که رایحۀ تقوا از در و دیوار آن به مشام برسد و روح پارسایی و خداترسی در کالبد زندگی فرد و اجتماع دمیده شده باشد. اما با دردمندی باید گفت این کیمیای سعادت در جوامع بشری، حتی در جوامعی که داعیۀ دینداری دارند، بسیار کمیاب بلکه چون کبریت احمر است. مدعیان آن بسیار و دارندگان آن اندکاند. تجربۀ انقلاب اسلامی نیز نشان داد که جز در سایۀ پرهیزگاری و پارسایی نمیتوان به آرمانهای بزرگ دینی دست یافت و به ساختن جامعهای اسلامی و الهی توفیق حاصل کرد. اگر تقوا نباشد ادعاها همه پوچ و بیاساس و شعارها همه فریب و نیرنگ است. آرمان دینی تنها در بستری از پرهیزگاری و پاکی میبالد و میشکفد. البته بین تقوای حقیقی و تقوای سطحی و ظاهری تفاوت زیاد است. اولی چون میوهای است که بر درخت ایمان میروید، و دوّمی چون کفی است که بر روی آب مینشیند.