در موضوع مقام نوری اهل البیت(ع) و شناخت ائمه(ع) به نورانیت، روایت مشهوری از حضرت امام رضا(ع) در کتاب تحف العقول هست که حضرت در آن روایت جایگاه امام و امامت را روشن میکنند. این روایت از روایاتی است که در مجامع علمی شیعه با دقت مورد بحث قرار میگیرد. موضوع از این قرار بوده که جناب عبدالعزیز بن مُسْلم میگوید ما با حضرت رضا(ع) در شهر مَرْو بودیم، با جمعی از دوستان به مسجد جامع آن شهر رفتیم، بحث در مورد امامت در بین افراد با اختلاف نظرهای فراوان ردّ و بدل میشد. او میگوید: «فَدَخَلْتُ عَلَی سَیدِی وَ مَوْلَای الرِّضا(ع)» به محضر مولایم امام رضا(ع) داخل شدم «فأَعْلَمْتُهُ بِمَا خَاضَ النَّاسُ فِیهِ» به حضرت از جریاناتی که مردم در آن فرو رفته بودند خبر دادم، «فَتَبَسَّمَ ثُمَّ قَالَ» حضرت تبسمی کردند سپس فرمودند: «یا عَبْدَ الْعَزِیزِ جَهِلَ الْقَوْمُ وَ خُدِعُوا عَنْ أَدْیانِهِمْ» ای عبدالعزیز این مردم در این امر نادانند و نسبت به دین خود فریب خوردهاند. سپس شروع میکنند نکات مهمی در رابطه با مقام امام بفرمایند، ابتدا جایگاه امامت در عالم را با استناد به آیات قرآن نشان میدهند، سپس روشن میکنند که این جایگاه جایگاهی نیست که مردم بتوانند با اندیشهی خود در مورد آن بحث کنند و بخواهند نظر دهند که چه کسی امام است و چه کسی امام نیست. وقتی جایگاه امام از نظر قرآن در هستی روشن شد معلوم میشود نقص کار مردم از کجاست. به همین جهت فرمودند: مردم را نسبت به دینشان فریب دادهاند و دینی را به مردم معرفی کردهاند که با دین الهی تفاوت دارد.