
یکی بود، یکی نبود. در زمانهای قدیم، پادشاهی بود که خیلی از لباسهای جدید و رنگبهرنگ خوشش میآمد؛ جوری که تمام پولش را میداد لباس میخرید. این پادشاه نه به سربازهایش اهمیت میداد، نه به مردم کشورش. حتی کاری به کار علم و هنر و اسبسواری هم نداشت. اگر هم یک وقت سراغ این کارها میرفت، فقط برای این بود که لباسهای تازهاش را به رخ این و آن بکشد. پادشاه برای هر ساعت روز یک دست لباس مخصوص داشت. افرادش هم بهجای اینکه همیشه بگویند: «پادشاه توی اتاق کارش است»، میگفتند: «توی اتاق مخصوص لباسهاست!» زندگی توی آن شهر عادی و معمولی بود؛ اما مثل هر شهر دیگری هر روز عدهای غریبه بهخاطر پیدا کردن کار یا گشت و گذار به آنجا میآمدند. روزی دو مرد زیرک به شهر آمدند. میگفتند ما پارچهباف و خیاط هستیم؛ میتوانیم بهترین پارچههای دنیا را برای پادشاه ببافیم و با آن لباسهای عالی بدوزیم...
| فرمت محتوا | epub  | 
| حجم | 1.۱۱ مگابایت  | 
| تعداد صفحات | 86 صفحه  | 
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰  | 
| نویسنده | هانس کریستیان آندرسون | 
| مترجم | محمد قصاع | 
| ناشر | نشر افق | 
| زبان | فارسی  | 
| تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۱۲/۰۹  | 
| قیمت ارزی | 2.۵ دلار  | 
| قیمت چاپی | 7,500 تومان  | 
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو  | 
داستانهای خوبی داشت
عالیهههههههههه