از نصیحتهای دبیر ادبیاتشان فهمیده بود، باید کتابهای خوبی باشند. دبیر گفته بود نوشتههای آن نویسنده به هیچ وجه برای دانشآموزان مناسب نیست. حالا که کتابها را به بهایی نسبتاً گران از بساطی کهنهفروش گیر آورده و یک شب تا صبح همهشان را ورق زده بود، لجش درآمده بود. به خودش فحش میداد که چرا به حرف آقای دبیر گوش نداده؛ چون هیچیک از داستانهای آن نویسنده خاکتوسری نبودند.
تبریک میگم به دوست عزیز آقای حسینی ایرانی (هرچند خیلی دیر) ولی داستانهای خیلی کوتاه آقای حسینی ایرانی تاثیر بسزایی در روند درک و فهم اصول داستان نویسی برایم داشت