

کتاب من اگر شما بودم
نسخه الکترونیک کتاب من اگر شما بودم به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره کتاب من اگر شما بودم
درِ کالسکه با ضربهای صاعقهآسا سکوتِ شب را شکست و پشت سر فابین بسته شد. مرد جوان برای آنکه نفس تازه کند یکی دو ثانیه ایستاد، بعد ضمن فریادزدنِ اسمش در زیر گنبد، از جلوی پلههای بزرگ گذشت و در گوشهای از حیاط به پلهای کوچکتر رسید که او را به خانهاش میرساند. چراغها همه خاموش بودند. تنها، روشنی ماهِ اواخرِ بهار از میان شیشههای عریان پنجرههای بلند عبور میکرد و به زحمت امکان دیدن آنجا را فراهم میساخت. پایش به چند پله برخورد کرد و به اتاقهای بالای طبقه اول رسید و خود را روی نیمکتی انداخت که یکی از مستأجران، پشت در خانهاش قرار داده بود. درون خانه هیچ تکان و حرکتی به چشم نمیخورد و فابین جز صدای نفسنفسزدن خودش صدائی نمیشنید. کلاهش را از سر برداشت. کمکم قلبش تپش فاصلهدار خود را از سر میگرفت. باز یکطبقه بالا رفت و از یک پنجرۀ نیمهباز نگاهش را به حیاط سنگفرش انداخت که سنگهایش به نظر میرسید خوابند. این منظره او را آرام ساخت. تقریباً از سه سال پیش، او هر شب ردیف متکبرانۀ پنجرههایی را میدید که سردر قدیمی و بیقوارهای بر آنها مشرف بود.
نظرات کاربران درباره کتاب من اگر شما بودم