راویان داستان و صاحبان تاریخ چنین میگویند که در روزگارانی بسیار دور در کشور هندوستان پادشاهی بهنام کوردیس فرمانروایی میکرد که دیوان پادشاهی خود را با اخلاق پسندیده آراسته و ردای فاخر پادشاهی را با سخاوت و بخشندگی مزین کرده و زمانه از عدل و داد او زینت یافته بود، چنانکه پادشاهی او به کمال فضل و دانش مشهور شده بود. دولتی آباد و ثروتی عظیم و کشوری بزرگ داشت که دست حاسدان و ویرانی قاصدان از آن کوتاه و چشم طمع مفسدان و متعدیان در حکومت او پوشیده بود و همیشه پیروی از عدل و عقل میکرد.
کوردیس تاریخ گذشتگان و آداب و سیره آنها را میشنید. از حسن تدبیر و پیروی بندگان و خدم و حشم او به گوش پادشاهان وقت داستانها میرسید و روایات زیادی از سیره و منش و آسایش رعیت او و کشور امن او به گوش مردم تمام ولایات میرسید. کوردیس از طلوع صبح تا شب تیره جز در رفاه رعایا و بخشندگی به زیردستان گامی برنمیداشت و برای بهدست آوردن مال، قدمی در جهت ظلم و تعدی نمینهاد و همیشه برای مصلحت مردم کوشش میکرد و تمام سرزمین خود از دریا و خشکی را با عدل و داد آباد میکرد؛ چنانکه دولت او به سعادت و آبادی مشهور شده.