کتاب ترامپ نشر انتشارات سیته

بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری، عده‌ای از روان‌شناسان، موفقیت او را مثال می‌زدند. آن‌ها می‌گفتند: «کاری را که اوباما در 56 سالگی ترک کرد، ترامپ در 70 سالگی آغاز کرد. پس هرگز برای شروع دیر نیست.»

کتاب ترامپ: 101 راه موفقیت یک گفت‌و‌گوی خصوصی با این پیشتاز بزرگ تجارت دنیا است. این کتاب پر از دیدگاه‌ها، داستان‌ها، نظریات و نصایح آقای ترامپ در مورد چگونه موفق شدن است؛ داستانی درباره‌ی برخلاف جهت آب شنا کردن.

درباره کتاب ترامپ: 101 راه موفقیت

ترامپ: 101 راه موفقیت، کتابی است که اولین بار سال 2006 چاپ شد. (نوشتن) این کتاب که منسوب به دونالد ترامپ است، در واقع نوشته‌ی مریدیت مکلور (Meredith Mclver) است. نسخه‌ی اصلی آن بیست و چهار فصل دارد و در هنگام ترجمه، این بیست و چهار فصل به سی و یک فصل تبدیل شده‌اند.

این کتاب با کمک دانشگاه ترامپ و در قالب یک گفت‌وگوی خصوصی با یکی از بزرگ‌ترین پیشتازان تجارت دنیا، دانالد ترامپ، آماده شده است.کتاب ترامپ: 101 راه موفقیت به شما فرصتی می‌دهد تا نگاه کوتاهی به تشکیلات ترامپ بیاندازید و روی یک دوره‌ی ده روزه در زندگی او دقیق شوید و راه های پولدار شدن و کسب درآمد ترامپ را بفهمید.

بعد از چاپ شدن کتاب ترامپ: 101 راه موفقیت انتشارات بوک‌لیست تنها انتشاراتی بود که  این کتاب را مفید نامید، نقدهای دیگر این کتاب منفی بوده‎اند و بخش‌هایی از کتاب را متهم به جنسیت‌زدگی می‌کرده‌اند.

کتاب ترامپ: 101 راه موفقیت، در سی فصل راه‌کارهای موفقیت را به خواننده ارائه می‌دهد. ترامپ در این کتاب روی موضوعات مختلفی تمرکز می‌کند؛ موقعیت‌شناسی کسب و کار، بهبود وضعیت کسب و کار، علم مذاکره، درک تجربه‌ی شکست، هدف‌گذاری و تلاش درست برای رسیدن به اهداف از جمله موضوعاتی است که ترامپ در کتابش بررسی کرده است.

ترامپ، خواندن کتاب‌های دیگر مانند مجموعه‌ی آثار «انیشتن» و «رالف والدو اِمرسون» را به خوانندگان پیشنهاد می‌کند. او در کتاب ترامپ: 101 راه موفقیت، دیدگاه خودش را به زیبایی و رمز موفقیت بیان می‌کند.

او از دیدگاهش نسبت به اقتصاد و پیشرفت کسب‌ و کارهای نوپا می‌گوید و برنامه‌هایش را برای آموزش افراد مستعد شرح می‌دهد. او می‌گوید: «آموزش عامل بزرگی در موفقیت او بوده و تصمیم گرفته است که خودش هم معلم شود؛ با فعالیت‌هایی چون سخنرانی‌های عمومی، برنامه‌ی «کارآموز»، کتاب‌هایش و اکنون دانشگاه ترامپ.» ترامپ معتقد است: «من واقعا حس می‌کنم که شما در ازای موفقیت‌تان باید چیزی بدهید؛ چه به موسسات خیریه، چه به جامعه‌ و چه به حوزه‌ی آموزش و پرورش. اگر این کار را نکنید، هیچ‌گاه در زندگی‌تان احساس رضایت و تکامل نخواهید کرد.»  

دانلد ترامپ کیست؟

دانلد جی ترامپ (Donald trump)، چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا است. او قبل از برگزیده شدن برای ریاست جمهوری، کارآفرین و چهره‌ی مردمی بود.

دانلد ترامپ متولد نیویورک است و تحصیلاتش را در مدرسه‌ی وارتون دانشگاه پنسیلوانیا تکمیل کرده است. او به مدت چهل و پنج سال رئیس سازمان ترامپ بود، این سازمان که تمرکز اصلیش روی ساخت و ساز املاک است، سال‌ها قبل توسط مادربزرگ پدری ترامپ تاسیس شده است. ترامپ از ثروتمندترین افراد جهان است، در سال 2017 با مجموع سه و نیم میلیارد دلار درآمد سالانه، چهارمین فرد ثرتمند آمریکا شد. او همیشه به سیاست علاقمند بوده است و چند بار برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری اقدام کرده بود اما در اواسط مسیر کناره‌گیری کرده بود. در آخر، سال 2016 با پیروزی دربرابر هیلاری کلینتون، توانست پیرترین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا شود.

برنامه تلویزیونی ترامپ کارآموز (The Apprentice) نام داشت که از سال 2004 تا 2015 از شبکه‌ی ان.بی.سی پخش می‌شد. در هر قسمت این برنامه جایزه 250 هزار دلاری به شرکت کننده‌ای تعلق می‌گیرد که مهارت‌های بیشتری در کسب و کار داشته باشد.

ترامپ در پاسخ به این پرسش که انگیزه‌اش برای پیشرفت چیست، می‌گوید: «من به کاری که انجام می‌دهم عشق می‌ورزم. من عاشق کارم هستم. از آن‌جایی که علاقه‌ی من مرا در کارم به جلو می‌راند، دیگر برایم کار نیست. در این مرحله از زندگی‌ام دیگر نیازی ندارم کار و معامله کنم. ولی این چیزی است که از انجام آن لذت می‌برم. چالش وجود دارد؛ پس چرا به ملاقاتش نروم؟ برای واقعا موفق بودن، باید کاری را که انجام می‌دهید واقعا دوست داشته باشید. اگرنه، امکان رسیدن به موفقیت زیاد نخواهد بود. وقتی تصمیم گرفتم اولین زمین گلف خود را بسازم، برایم تجربه‌ی جدیدی بود. خیلی چیزها بود که باید یاد می‌گرفتم. دیگران فکر می‌کردند چرا این کار را می‌کنم؛ چون فعالیت‌های بسیار موفق دیگری در زمینه‌هایی که بیشتر با آن‌ها آشنا بودم داشتم. به آن‌ها گفتم که علتش این بود که عاشق گلف بازی کردن بودم و می‌خواستم زمین‌هایی را تماشایی برای بازی بسازم. نیازی نداشتم زمین گلف بسازم، ولی می‌خواستم این کار را بکنم و این دلیل کافی بود. ساختن زمین‌های گلف حوصله و سعی بسیار برد، ولی ارزش هر دقیقه‌اش را داشت.»

مروری بر فصل‌های کتاب ترامپ: 101 راه موفقیت

نام این کتاب ۱۰۱ راه موفقیت در کسب و کار است، اما دانلدجی.ترامپ ، مردیث مک‌آور نویسندگان این کتاب، در آن راهکار و رمز موفقیت ترامپ را در قالب گفت‌وگو آورده‌اند. مک‌آور فصل‌های این کتاب را طوری نوشته است که شما بتوانید هر فصل را جداگانه بخوانید و از نکات آن استفاده کنید. سخنان ترامپ در بعضی از فصل‌های کتاب بسیار دقیق و بر اساس آمار و ارقام است و در فصل‌های دیگر سخنانش را از روی تجربه‌ گفته است.

شانزدهمین فصل این کتاب «پول همیشه حرف آخر را نمی‌زند» نام دارد. ترامپ در این فصل می‎گوید: «من آخرین کسی هستم که می‌توانید انتظار داشته باشید که از اهمیت پول بکاهد؛ چرا که همواره خوش شانس بوده‌ام و خیلی پول به دست آورده‌ام. مردم من را به پول ربط می‌دهند و پول زندگی فوق العاده‌ای برایم فراهم کرده است. ولی پول درآوردن نباید هدف اصلی شما باشد؛ چون در این صورت، چندان چیزی در زندگی برایتان نخواهد ماند.»

درباره مترجم

«رایکا صدری» مترجم کتاب ترامپ: 101 راه موفقیت است. او این کتاب را در پاییز سال 1389 ترجمه کرد. انتشارات سیته این کتاب را در دو سری بین سال‌های 1389 و 1393 چاپ کرد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم

شما می‌توانید ساختار فکری خود را گسترش دهید تا به شما کمک کند که بزرگ‌تر، جسورانه‌تر و متنوع‌تر عمل کنید:

• پیش از اینکه دست به کاری بزنید، زمانی که آن کار هنوز در مرحله‌ی یک ایده است، راه‌هایی را برای افزایش اندازه، مقیاس و وسعت آن مجسم کنید. نگران واقع‌بینانه یا عملی بودن آن نباشید.
• ببینید آیا از ایده‌های شما یا بخشی‌هایی از آن‌ها قابل انجام هستند؟ موانعی را که ممکن است بر سر راهتان قرار گیرند، شناسایی کنید.
• ببینید چگونه می‌توانید بر این مواتع غلبه کنید و بهای آن‌ چه خواهد بود. برای مثال آیا لازم است شریکی پیدا کنید تا هزینه‌ها، ریسک‌ها و سود کار را با او قسمت کنید یا این‌که او استعداد، تخصص یا ارتباط لازم را برایتان فراهم کند؟ خیلی اوقات، زمان، زحمت، و هزینه‌ی گسترش دادن کار خیلی زیاد نیست، ولی در ازای آن، پاداشی که به دست می‌آورید، می‌تواند فوق‌العاده بیشتر باشد.
• اگر زمان برای وسعت دادن رویایتان مناسب نیست، هزینه‌ی آن سنگین است، یا مشکلات دیگر بسیار بزرگ هستند، بخش‌هایی از ایده‌تان را که در این زمان ممکن است، به اجرا بگذارید. بقیه را بایگانی کنید. چون همیشه همه‌چیز تغییر می‌کند و آن‌چه امروز قابل انجام نیست، می‌تواند فردا ممکن باشد.
• خیلی از ما وقت زیادی برای شغل خود می‌گذاریم. ما شاید ساعات بیداری خود را بیشتر در محل کار می‌گذرانیم تا با خانواده‌های خود. پس ضروری است که محیطی دلپذیر، خوشایند و موثر بوجود بیاوریم. کسانی که با من کار می‌کنند، می‌دانند با این که من شاید سخت‌گیر باشم، منصف هم هستم. با اینکه من قوانین را تعیین می‌کنم، در اتاقم همیشه باز است و آن ‌ها اطمینان دارند که وقتی حرفی برای گفتن دارند، گوش خواهم کرد.
• درباره‌ی قدرت مثبت فکر کردن آن‌قدر نوشته شده است که به نظر می‌رسد نیازی به اشاره آن نباشد. ولی با این حال، در کمال تعجب، من بار هم می‌بینم که منفی فکر کردن انسان‌ها را ضعیف می‌کند و عقب نگه می‌دارد. به این نتیجه می‌رسیم که این آدم‌ها هنوز این مطلب را درک نکرده‌اند، یا این که صرفا متوجه نیستند.
• ما همگی با موانع و مشکلاتی که سر راه پیشرفت قرار می‌گیرند، روبه رو می‌شویم. ولی وقتی این اتفاق می‌افتد، اگر مثبت باشیم، حق انتخاب خواهیم داشت. می‌توانیم تسلیم شویم و یا از کنار موانع بگذریم. همچنین می‌توانیم موانع را بشکنیم و یا آن‌ها را نابود کنیم. تصمیم بگیرید که هر روز مثبت باشید. اگر این طور نباشید، هیچ کس فکر نخواهد کرد که شما می‌توانید موفق شوید.
• به خود ایمان داشته باشید، از خود اعتماد به نفس تراوش کنید و سر راه رقیب‌های خود قرار بگیرید. خود را به دنیای آنان وارد کنید و وضعیت کنونی آن‌ها را به هم بریزید.