
کتاب اخلاق در تجارت
نسخه الکترونیک کتاب اخلاق در تجارت به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق فیدیبو به صورت کاملا قانونی در دسترس است.
فقط قابل استفاده در اپلیکیشنهای iOS | Android | Windows فیدیبو
درباره کتاب اخلاق در تجارت
تاریخ اخلاق تجارت همواره شاهد حمله گسترده به تجارت و رفتارهای تجاری بوده است. عدم رعایت اصول اخلاقی می تواند منافع کوتاه مدتی را برای شرکتها ایجاد کند اما با گذر زمان، رفتارهای ناپسند، به منافع مالی شرکت ضربه وارد میکنند. اصول اخلاقی میبایست بر فعالیتهای ارادی انسان حاکم باشد و از طرفی تجارت یک فعالیت ارادی است، بنابراین اصول اخلاقی باید بر فعالیتهای تجاری انسان نیز حاکم باشد. هدف نهایی اصول اخلاقی آن است که مجموعهای از استانداردهای اخلاقی را پدید آورد که حفظ و بکارگیری آنها منطقی باشد. کتاب حاضر با ذکر چالشهای نظری و عمومی عرصه اخلاق تجارت گامهایی برای تعالی اخلاقی سازمان پیشنهاد میدهد.
بخشی از کتاب اخلاق در تجارت
مقدمه
چندین ماه پیش با آقای لارنس. جی کرش بام(۱)، رییس و مدیرعامل شرکت انتشاراتی تجاری تایم وارنر(۲)، در نیویورک برای صرف شام به رستورانی رفتم. همان طور که مذاکره می کردیم، آقای لارنس به من نگاه کرد و گفت: «جان، نظرت در مورد تحریر یک کتاب با موضوع اخلاق در تجارت چیست؟ فکر می کنم شما بهترین شخص برای انجام این کار هستید.»در پاسخ گفتم: چنین چیزی وجود ندارد.
او از گفته ی من کمی متعجب شد و پرسید: منظورت چیست؟
گفتم: چیزی به عنوان «اخلاق در تجارت» وجود ندارد بلکه تنها «اخلاقیات» است. افراد به طور معمول سعی می کنند یک مجموعه از اخلاق را در زندگی حرفه ای خود، مجموعه ی دیگر را در زندگی معنوی و قسمتی را نیز در زندگی شخصی با خانواده ی خود به کار گیرند. این کار آنها را دچار مشکل می کند. اخلاقیات، اخلاقیات است. اگر شما دوست دارید اخلاقیات را در زندگی خود رعایت کرده و انسان نیک پنداری محسوب شوید، یک استاندارد را یافته و آن را در تمام سطوح زندگی خود به کار گیرید.
افراد فرهیخته، فلاسفه، عالمان الهیات و وکلا امور بسیار ساده را پیدا کرده و آن را پیچیده جلوه می دهند. داشتن یک زندگی اخلاقی ممکن است همیشه آسان نباشد؛ اما لزوماً هم مشکل نیست.
هنگامی که این جملات را می خوانید مسلماً تمایل پیدا می کنید زندگی و کاری سراسر وابسته به اخلاقیات داشته باشید. این کتاب شما را در پیدا کردن راهی برای انجام این کار و رسیدن به موفقیت های بزرگ تر راهنمایی می کند.
نکاتی که باید در مطالعه ی مفید رعایت شود:
۲ـ تصمیم در اجرای برنامه ای که برای مطالعه در نظر گرفته شده است.
۳ـ هنگامی به مطالعه بپردازیم که سلامت جسمانی و روانی حاصل است.
۴ـ مطالعه هدف دار باشد.
۵ـ با شناخت قبلی از کتاب، نویسنده، مدت و نوع مطالعه را مشخص کنیم.
۶ـ در شروع و در حین مطالعه باید سوالاتی را مطرح و با تمرکز ذهنی بیشتر پاسخ سوالات را جست وجو کرد.
۷ـ افکار دیگران را در ذهن خود به وجود نیاوریم.
۸ـ اگر مطالعه در ارتباط با امتحان و یکی از کتاب های درسی است، سعی کنیم وقت در نظر گرفته شده متوالی نباشد؛ زیرا مطالعه همراه با استراحت و فاصله نتیجه بخش تر است.
(بعضی ها اظهار نظر کرده اند که بعد از هر ساعت مطالعه در حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه استراحت مفید لازم است. این استراحت می تواند شامل قدم زدن و مشاهده ی مناظر زیبا، میل کردن آشامیدنی، راه رفتن، حرف زدن با دوستان و امثال آن باشد.)
۹ـ با خواندن قسمت های اول کتاب نباید دلسرد شد و باید به مطالعه ی قسمت های بعدی کتاب ادامه داد.
۱۰ـ جای مطالعه باید دور از سر و صدا و عوامل حواس پرتی باشد.
۱۱ـ میزان نور و گرمای هوای اتاق و بهداشت آن باید مورد توجه قرار گیرد.
۱۲ـ ارتفاع میز و صندلی باید متناسب باشد. (ارتفاع برای صندلی ۴۵ سانتی متر و برای میز ۷۵ سانتی متر مناسب است.)
۱۳ـ رعایت فاصله ی چشم تا سطح نوشته ضروری و معمولاً ۳۰ سانتی متر مناسب تشخیص داده شده است.
۱۴ـ مطالعه در نور کم و در حین حرکت مضر است.
۱۵ـ اتاق خواب و استراحت برای مطالعه مناسب نیست.
۱۶ـ نوع کاغذ، اندازه حروف، پررنگی و کم رنگی نوشته بر میزان و کیفیت مطالعه تاثیر می گذارد.
۱۷ـ در حین مطالعه رعایت بهداشت نشستن از لحاظ خمیده نبودن پشت و کمر لازم است.
۱۸ـ توجه به غلط نامه کتاب قبل از مطالعه.
۱۹ـ قبل از مطالعه وسایل مطالعه باید مهیا باشد (قلم ـ کاغذ ـ پاک کن و...)
۲۰ـ در مطالعه ی مستمر و طولانی می توان به عنوان تنوع به مطالعه ی کتاب دیگر پرداخت.
۲۱ـ برای درک بیشتر بهتر است نکات اصلی و جزیی را از هم جدا کنید.
۲۲ـ از کلمه خوانی و تلفظ کلمات چه بلند و چه کوتاه خودداری شود.
۲۳ـ در مطالعه ی متون ادبی به آن چه به ظاهر بیان شده است قناعت نکنید.
۲۴ـ همیشه نباید فقط آثار یک نویسنده را مطالعه کرد؛ چون به تدریج قدرت انتقاد از فرد سلب می شود.
موانع مطالعه ی خوب و راه های غلبه بر آن
۲ـ درک و نگهداری در حافظه
۳ـ تمرکز حواس
۴ـ ارزش یابی انتقادی
۲ـ تلفظ کردن کلمه ها
۳ـ دوباره خوانی غیرضروری
۴ـ عدم توانایی در تشخیص نکات اصلی و جزیی
۵ـ مشکلات به یاد آوردن
۶ـ عدم تمرکز حواس
۲ـ تلفظ کردن کلمه ها: بیشتر مردم از بلند خواندن کلمات، خواندن را می آموزند و بعدها این بلندخوانی به صورت یک عادت برای آن ها در می آید. بنابراین فرد باید خودش را عادت دهد کلمات را ببیند و بلافاصله درک کرده و تلفظ و بعد معنی کند.
به نمودار زیر توجه کنید:
راه غیر قابل قبول در مطالعه −> دیدن −> تلفظ کردن −> معنی کردن (یعنی کسب معنی بعد از دیدن و تلفظ کردن)
۴ـ نداشتن توانایی در تشخیص نکات اصلی و جزیی: بعضی از خوانندگان به تمام مطالب به صورت یکسان اهمیت می دهند در صورتی که جدا نکردن نکات مهم و غیرمهم باعث نگهداری ناقص مطالب در حافظه می شود. برای رفع این نقیصه می توان پیش از خواندن کامل یک کتاب آن را به صورت اجمالی مطالعه کرد.
۵ـ مشکلات به یادآوری: خواننده به هنگام مطالعه، مطالب را یاد می گیرد؛ ولی به سرعت مطالب یاد گرفته شده را فراموش می کند. این مشکل به علت کلمه خوانی و توجه نکردن به نکات مهم است. بهترین راه در یادآوری مطالب، توجه به نکات مهم مطلب و مرور ذهنی و تهیه ی خلاصه است.
۶ـ نداشتن تمرکز حواس: نداشتن علاقه و دل زدگی و به خیال افتادن و حواس پرتی سبب کاهش تمرکز می شود. به کارگیری فنونی مانند فعال بودن در مطالعه و واکنش در حین مطالعه، سوال کردن در مورد مفهوم مطالب و تجسم مفاهیم نوشته شده، می تواند در تمرکز حواس موثر باشد.
فصل اول
چه وقایعی برای اخلاقیات رخ داده است؟
چند ماه بعد در ۲۷ مارس ۲۰۰۲ وقتی ششمین شرکت بزرگ تولید کننده ی کابل، به مشکلات مالی شرکت خود اقرار کرد، شمار افرادی که در مورد اخلاقیات صحبت می کردند افزایش یافت. فاندرجان ریجاس(۴) همراه با پسرانش، تیمتی(۵)، مایکل(۶) و جیمز(۷) به علت استفاده ی شخصی و تامین مخارج مالی خانواد ه ی خود متهم به اختلاس از سرمایه ی شرکت به مبلغ ۱/ ۳ میلیارد دلار، که به عنوان پشتوانه ای برای ضمانت وام های شرکت بود، شدند. بعد از اخراج جان ریجاس و پسرانش، شرکت دوباره حقوق دریافتی خود را ارزیابی کرد ولی مدتی بعد پرونده به اصل ۱۱ قانون ورشکستگی ارجاع داده شد. میزان ذخایر مالی شرکت کاهش پیدا کرد. در ۳ جون ۲۰۰۲، سهام این شرکت از بورس بازار بزرگ الکترونیکی خارج شد. این بار هم افراد بیشتری به اخلاق در قانون تجارت اندیشیدند و دنبال پاسخی برای این سوالات بودند: چه اشخاصی می توانند کارهایی از این قبیل را انجام دهند؟ چگونه این وقایع رخ می دهد؟ آیا دوباره چنین اتفاقاتی می افتد؟
درست در همان روزها، مدیرعامل تایکو (Tyco)، دنیس کازلوزکی(۸)، به دلیل پرداخت نکردن مالیات، فروش ابزارهای هنری و دیگر اقلام خریداری شده برای استفاده ی شخصی از سرمایه ی شرکت بالغ بر یک میلیون دلار، از سوی بازپرس بخش قضایی متهم شد.
هنگامی که فعالیت های کازلوزکی بیشتر مورد بررسی قرار گرفت، مشخص شد وی با همکاری دیگر مدیران اجرایی تایکو مبلغی در حدود ۶۰۰ میلیون دلار از موجودی شرکت را به سرقت برده است. به مرور زمان نگرانی ها در مورد فعالیت های غیراخلاقی در تجارت به یک معضل عمومی تبدیل شد.
در اواخر همان ماه، مجله ای از این واقعه به عنوان «تابستان بی اعتمادی» یاد کرد و گزارشی ارائه داد: «مبتنی بر این که طبق نظرسنجی انجام شده حدود ۷۲% ـ بیم آن را دارند که فعالیت های غیراخلاقی به عنوان الگوی فریبکاری در بسیاری از شرکت ها وسعت پیدا کند.»
قبل از اینکه خبری در مورد شرکت وردکام(۹) افشا شود، یک حسابرس داخلی فرآیند حسابداری شرکت را نامناسب دانست. سود شرکت بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ به میزان ۱ /۷ میلیارد دلار برآورد شد و وردکام اظهار کرد در مدت ۱۵ ماه، ۸ /۳ میلیارد دلار در هزینه ها اشتباه گزارش شده است. نتیجه: ۱۷۰۰۰ کارگر بیکار شدند، وردکام نتایج مالی خود را بازگو کرد: به همه ی سودهای عنوان نشده ی خود در آن ۱۵ ماه اقرار کرد و همه ی سهام خود را که ارزش آنها تا ۷۵% پایین آمده بود را تقسیم کرد. دوباره این سوالات در اذهان عمومی شکل گرفت که: چرا این اتفاقات می افتد؟ چه تعداد از شرکت ها فعالیت های غیراخلاقی دارند؟ چه چیزی بر سر اخلاقیات تجارت آمده است؟
عکس العمل سیاسی
دانشگاه کالیفرنیا ـ که در دانشکده ی تجاری هاس(۱۱) تدریس می کند ـ اظهار کرد: «دلیل اینکه بازار تجارت رو به رکود است را می توان در بی اعتمادی سرمایه گذاران به یکدیگر در معاملات جستجو کرد. با توجه به حوادث اخیر، به نظر می رسد این مشکل همچنان پابرجا باقی بماند.»
یقیناً این مشکل محدود به دنیای تجارت نیست.
عموم افراد از سوء استفاده های انجام گرفته توسط کلیسای کاتولیک و اینکه چگونه بر روی این اتفاقات سرپوش گذاشته می شود، بسیار بیمناک شده اند.
پس از آن نیز با شنیدن این خبر که استاد تاریخدان استفن آمبروز(۱۲)، برنده ی جایزه ی پولیتزر(۱۳)، قسمت هایی از کتاب تاریخ The wild blue توماس چایلدر(۱۴) را به سرقت برده است، شگفتی شان دوچندان شد.
اتفاقات غیراخلاقی یکی پس از دیگری رخ می داد. تماشاگران بازی های المپیک زمستانی در شهر دریاچه نمک از شنیدن اینکه داور مسابقه ی اسکیت، بازی را با قضاوتی ناعادلانه به سود حریف به پایان رسانده، خشمگین شدند.
در یک رای گیری، آقای جورج بارنا(۱۵)، متصدی آراء عمومی ـ میزان رای اعتماد افراد را در مورد این مساله جویا شد که آیا مدیران حرفه های گوناگون تصمیماتی اخلاقی و مرتبط با شغل خود می گیرند یا خیر.
نتایج به دست آمده شگفت آور بود:
کارمندان رسمی دولت - ۳%
تهیه کنندگان، کارگردان ها و نویسندگان فیلم و تلویزیون - ۳%
گزارشگران اخبار و شرح حال نویسان - ۵%
تاجران کوچک - ۸%
وزرا، کشیشان و روحانیون - ۱۱%
معلمان - ۱۴%
با وجود اینکه معلمان در رای گیری انجام گرفته بیش ترین درصد آرا را به دست آوردند، باز هم از هر ۷ نفر، شش نفر از آنها تمایلی به دادن رای اعتماد به معلمان نداشتند.
معمای دشوار اخلاقی
۱- ما هر کاری را که برایمان راحت تر است انجام می دهیم:
ما به عنوان یک انسان ممکن است در آزمون های اخلاقی سرافراز بیرون نیاییم. برای چه وقتی می دانیم کاری اشتباه است، آن را انجام می دهیم؟ آیا دیگران را فریب می دهیم چون تصور می کنیم بازداشت نخواهیم شد؟ آیا مسئولیت های خود را با سهل انگاری انجام می دهیم چون منطقمان می گوید: «همین یک بار است؟» آیا راه حل ما برای مقابله با سختی های زندگی این چنین است؟
۲- ما هر آنچه را که باعث پیروزی شود انجام می دهیم.
تاجران و کاسبان، به طور خاص، بسیار تمایل دارند در تجارت به موفقیت برسند. یک خبرنگار اقتصادی گزارش می دهد: به تازگی یک گروه از مدیران اجرایی برای تبادل نظر در مورد ایجاد یک کنفرانس ملی سه روزه که چندین هزار مدیر فروش در آن شرکت داشتند، در شرکتی برجسته گردهم آمدند. همان طور که گروه ها در مورد بخش های مختلف کنفرانس مشورت می کردند، نایب رییس شرکت مشتاقانه پیشنهاد کرد: «چرا بخشی را به اخلاق اختصاص ندهیم؟»
ناگهان سکوتی اتاق را فرا گرفت گویا کسی مُرده است. پس از چند لحظه، مکالمه مانند قبل ادامه پیداکرد. او در برابر این عکس العمل دیگر شهامتی برای اظهار عقیده نداشت.
وی در همان روز این فرصت را پیدا کرد که نزد مدیرعامل شرکت رفته و عقیده ی خود را در مورد اختصاص بخشی از کنفرانس به موضوع اخلاق بازگو کند. او توقع داشت مدیرعامل از پیشنهاد وی با تمام وجود استقبال کند ولی برخلاف تصورش پاسخ داد: «مطمئنم همه ی مدیران در مورد اهمیت این موضوع اتفاق نظر دارند؛ ولی برای هر کاری مکان و زمان مشخصی لازم است. جلسه در مورد فروش باید فضایی شاد و پرانرژی داشته باشد در حالی که بحث در مورد اخلاقیات موضوعی کسل کننده و دست و پاگیر است.» تنها مدیرعامل شرکت چنین عقیده ای نداشت بلکه بسیاری از افراد معتقدند پای بندی به اصول اخلاقی ممکن است اختیارات و فرصت هایشان را محدود کرده و توانایی آنان را برای موفقیت در تجارت کاهش دهد. تفکری قدیمی می گوید: انسان های نیک کردار، دیرتر به موفقیت می رسند.
۳ـ ما انتخاب های خود را با قانون نسبیت توجیه یا تفسیر می کنیم.
بنابراین افراد در هر راهی که قدم می گذارند، اگر منطبق بر این الگوی رفتاری باشد، بلامانع است. آسان گرفتن بر خود، میل طبیعی هر انسان است.
افراد برای خود با توجه به تمایلات شخصی قضاوت می کنند در حالی که برای دیگران اعمالشان را با در نظر گرفتن استانداردهای بسیار مشکل می سنجند. این امر بر وخامت اوضاع می افزاید. در یک زمان تصمیمات ما بر مبنای اخلاقیات است و در زمان دیگر اخلاقیات از تصمیمات شخصی ما تبعیت می کند. به این معنی که اگر کاری برای من خوب باشد، پس پسندیده است.
این روند چه زمانی به پایان می رسد؟
نظرات کاربران درباره کتاب اخلاق در تجارت