حتم داشتم زیباخانم هم یک روزی سوار بنز بابای باباجیلی شده. جدبزرگمان رفته بود دنبالش و درِ مرسدس پونتون ۱۸۰ را برایش باز کرده بود. یا باباجیلی مرسدسبنز کوپهی اسال۳۵۰اش را پارک کرده بود جلوِ خانهی اشرفخانم و تعظیم کرده بود و در را برای عشقش باز کرده بود و او با لبخند باشکوهی سوارش شده بود. هیچکدامشان با حسرت از دنیا نرفتند. من هم نمیروم، زهرا هم نباید برود.
هیچ ماشینی به پای این بنز نمیرسد. هیوندا در تبلیغش گفته بود کممصرف و ارزان. مرسدسبنز هم زده بود: با حسرت از دنیا نروید.