درباره تحلیلی بر بازتاب اسطوره در سینمای بهرام بیضایی
بیتردید یکی از مهمترین و اصلیترین پیوندها و مشابهتهای سینما و ادبیات، بهرهگیری هر دو هنر از بنمایههای اسطورهای و آیینی است. بسیاری از آثار شاخص ادبی و سینمایی آبشخوری اسطورهای دارند و همین آبشخور اسطورهای به آنها قوت، اعتبار و عمق معنا و البته ماندگاری و مانایی بخشیده است، این مشابهت امروزی نیست بلکه بسیار کهن و دیرین است. نمایش و هنر نمایشی از روزگاران بسیار دور و از همان عصر آشیل (آیسخولوس)، اوریپید، سوفوکلس و آریستوفان و حتی پیش از آن از زمانه نمایشهایی بسیار ابتدایی که انسانهای نخستین در مراسم مذهبیشان، از سویی بر ساختمایههای کاملا شاعرانه استوار بوده و از اینرو در متون نظری کلاسیک از جمله فن شعر ارسطو ذیل گونهها و انواع ادبی(انواع شعر) طبقهبندی شده است و از دیگر سو با اسطورهها، آیینها، جشنها و گردهمآییهای دینی و مذهبی گفتگوی پیوسته و مداوم داشته است و از آن بسیار بهره برده است. از پرومتئوس در بند آشیل (۵۲۵- ۴۵۶ پ.م)، آژاکس، اودیپوس شهریار و الکترای سوفوکلس (۴۹۷ – ۴۰۶ پ.م) و بسیاری از دیگر نمایشهای کهن تا همشهری کین (اورسن ولز/۱۹۴۱)، کازابلانکا (مایکل کرتیز/۱۹۴۲)، پدرخوانده (فورد کاپولا/۱۹۷۲)، سهگانه جنگهای ستارگان (جرج لوکاس/۱۹۷۷) و... (چنانکه استوارت ویتیلا در اسطوره و سینما(۱۹۹۹) نشان داده است) و بسیاری از دیگر آثار سینمایی امروز از جمله برخی از ساختههای بهرام بیضایی همه و همه با اسطوره در تعاملاند و سرشار از بینامتنیت اسطوره و ادبیات و سینما؛ بهویژه آثار بیضایی که خود هنرمندی است آشنا با رازهای اساطیر و قصهها و متون بسیار کهن و پژوهشگری است دقیق و نکتهسنج که در آثار تحقیقی روشمندی ازجمله ریشهیابی درخت کهن و هزارافسان کجاست؟، حضور ناپیدای اسطوره در نهان قصههای هزار و یک شب و داستانهای حماسی فارسی را بهنیکی بر رسیده و تحلیل و تبیین کرده و در آثار نمایشی متعددش، از جادوی اساطیر به هنرمندانهترین وجه بهره برده است. کتاب حاضر محصول پژوهش دانشگاهی روشمندی است که بارویکردی بینارشتهای به مطالعه پیوند اسطوره، آیین و سینما پرداخته است و بازتاب اسطوره و آیین را در چند اثر سینمایی بهرام بیضایی بررسی و تبیین کرده است.