
کتاب تشتک سحرآمیز
نسخه الکترونیک کتاب تشتک سحرآمیز به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
درباره کتاب تشتک سحرآمیز
در ناگهان باز شد و نود و سه کارگر از سیاهچال به آن کوچکی بیرون ریختند و هماهنگ با هم مخالف باکون و گروه آدمبزرگها شروع به شعار دادن کردند. فرشتهی عینکی همهی درها را باز کرد و در زمان کوتاهی همگی کارگران زندانی، توی دالان جمع شدند. عصبانیتشان هر لحظه بیشتر میشد. یکی که اصلاً دیده نمیشد، از میان جمعیت فریاد زد: «چرا معطلید؟! زود باشید حرکت کنید! باید کلکشان را بکنیم!» جمعیت فریاد زدند: «برویم!» در راهپله صدای پاهای زیادی میآمد. کسانی با عجله پایین میآمدند. نیما گفت: «صبر کنید! نگهبانان دارند میرسند؛ باید همین پایین آمادهی مبارزه شویم!»
نظرات کاربران درباره کتاب تشتک سحرآمیز