فرمت محتوا | epub |
حجم | 511.۵۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 86 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۵۲:۰۰ |
نویسنده | بهاره رهنما |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
تاری خ انتشار | ۱۳۹۵/۱۰/۰۱ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 10,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتابهایی که میخوانم معمولا یا از نویسندګانی است که قبلن از آنها کتاب خوانده ام یعنی نویسندګان شناخته شده برایم هستند یا کتابی است که توسط دوستان پیشنهاد میشود. اما این کتاب یعنی چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس را به اعتبار نام نویسنده آن شروع کردم کتاب مجموعه داستان است. داستان شروع میشود، اوج میگیرد، با هیجان میخوانی که ببینینی چه میشود؟ پوووووف هیچی داستان بعدی شروع میشه و میمونی توی خماری که یعنی چی؟ خوب چی شد؟ بعد یه لوس و بیمزه میگی و کتاب رو پرت میکنی آنور اما باز وسوسه میشوی که داستان بعدی را بخوانی. داستان بعدی هم همینگونه. شاید کسانی باشند که این سبک نویسندگی را دوست داشته باشند. شاید خواننده هایی باشند که آنقدر بیکار باشند که بتوانند برای خود مثلا برای آن مستخدم توی داستان، داستان ببافند و چندین حادثه و ماجرا حدس بزنند. اما این گونه داستانها برای من جذابیتی ندارد و مثلا فلسفی یا اقتصادی هم نیستند که بگویم آموزنده اند و بخواهم وقت بگذارم و سرنوشت قهرمان داستان را خیالبافی کنم، داستان آنقدر عادی و پیش پا افتاده است که جز این که خود نویسنده آن را روشن کند آلترناتیو دیگری نیست و متاسفانه این کتاب تمامی داستانهایش همین است؛ در اوج داستان "پوووووووووف" تنها مطلب آموزنده ای که از این کتاب دستگیرم شد این است که هر فرد مشهوری لزوما نویسنده خوب و موفقی نمیتواند باشد امتیاز من به این کتاب ۳ از ۱۰ است کتاب pdf ندارد و فکر میکنم توی حراجی هم بتوان آن را به ۱۵۰۰ تومان خرید.
کتاب خیلی ضعیف و عامیانه است۰ شخصیت پردازی ها خیلی ضعیف و پیش و پاافتاده هستند۰ در بخشهای زیادی از کتاب میخوانیم که نویسنده برای توصیف کراکتر به توصیف جواهرات و زینت آلات او متوسل شده که تکرار بی معنای این کار (در داستانهای متفاوت که هیچ محوریتی درباره جواهر ندارند) ضعف نویسنده رو گوشزد کرده و هرچه بیشتر خواننده را به یاد علایق شخصی نویسنده می اندازد۰ (*خانم رهنما علاقه وافری به زینت آلات دارند)
کارمون به کجا رسیده که رهنما شده استاد
واقعا متاسفم که با بودن استادانی چون گلشیری . دولت آبادی . ابراهیمی . درویشیان . چوبک . هدایت . فصیح . مجابی . آل احمد . دانشور و دهها نفر دیگر اینقدر بدبخت شده ایم که لقب استاد را به بهاره رهنما میدهیم . آب که سربالا میره قورباغه هم ابوعطا میخونه . خانم رهنما بیشتر استاد ازدواج هستن تا استاد داستان !!
زحمتی که کشیده بودن قابل تقدیره و البته وقتی که گذاشته بودن اما واقعا کتابی نبود که بتونه حرفی برای گفتن داشته باشه.هیچ نکته خاص و مساله ی قابل بیانی توش نبود.دست کم میتونست حالت سرگرم کننده ای داشته باشه ولی با پایان های بی مفهموم خواننده بیشتر بهش توهین میشد که چرا اصلا واسه هم چین کتابی وقت گذاشته.مثل نوشتن خاطرات روزانه بود ک قرار نیست نکته خاصی توش بیان بشه.واسه هنرشون احترام قائلم اما جزو محالات که دیگه واسه اثری از ایشون وقت بگذارم.
داستان ها بیشتر روایتی از یک زندگی بود اونم خیلی کوتاه و خیلی گذرا و مختصر که هیچ اطلاعات اضافی غیر همون چند صفحه بهت نمیداد و وقتی داستان و میخوندی و تموم میکردی بیشتر به این فکر میکردی که خوب ،این روایت داستان چی میخواست بهت بگه ؟؟؟ به همین خاطر نمی تونستی هیچ همزاد پنداری با شخصیت های داستان داشته باشی ، داستان ها اصلا سرانجام مشخصی نداشتن به همین خاطر تا میومدی با اونها همراه بشی بین زمین و هوا رها میشدی و داستان تمام میشد..... ولی استعدادشون تو توصیف جزییات (مثلا توصیف آرایش) و روانی قلم شون و نمیشه کتمان کرد
من فقط شر و ور یادم مونده ازش آنقدر ک چرت بود
در مجموع نمیدونم چه حسی داشته باشم به این کار. بعضی داستانها بهتر بودن. بعضی داستانها قابل انتشار نبودن. در مجموع برای پر کردن وقتهای پرت کار خوبیه. داستان زانتیا بهترین کار مجموعه بود. داستانی که با برگهی آزمایش در دست آغاز میشه خیلی خامه و اصلا در نیومده. در کل احساس میکنم خوب کمکش کردن برای نوشتن این داستانها. زبان روایت خیلی گذرا و سطحیه که به محتوای کارها میخوره و از این حیث یه انسجامی به مجموعه داده. چیز بیشتری ندارم بگم. خیلی توصیه نمیکنم ولی زباله هم نیست.
استاد رهنما!!!!!!!!!!!
بابا بد نبود خیلی نقد کرده بودن ، دستت درد نکنه بهاره جان ادامه بده .... بازم همین که داری تلاش میکنی آفرین داره ...لطفا اخر داستان رو خیلی خیلی باز نزار ...یکی دوتا کوک بزن تهشو خواهر قبول دارم که بهاره آدم خاصیه و شاید افکارش با من خیلی فرق کنه ولی صداقت داره ، احساساتشو واقعی نشون میده اهل ریا و تظاهر نیست ... ظاهر و باطنش یکیه حتی اگه از نظر من خیلی عمیق نباشه ولی دوست داشتنی و کودکانه است