
کتاب علم علیه شانس
نسخه الکترونیک کتاب علم علیه شانس به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
درباره کتاب علم علیه شانس
خب، داشتم عرض میکردم... ــ آقای مکویلیامز اینگونه حرفش را پیگرفت، چون این ابتدای سخنش نبود ــ وحشت از رعدوبرق یکی از دلهرهآورترین ضعفهاییه که آدم ممکنه بهش مبتلا بشه. معمولاً زنها دچار این وحشت هستند، اما توی این دورهوزمونه ممکنه یک سگ کوچولو و گاهی یک مرد هم از رعدوبرق بترسند. این یهجور ضعف رنجآور خاصه، به این خاطر که رُس آدم رو طوری میکشه که هیچ ترس دیگهای به گردش هم نمیرسه، چون نه منطق برمیداره، نه از اون ترسهاست که طرف بابتش خجالت بکشه. یک زن که میتونه تکوتنها با خودِ شیطون یا با یک موش رو در رو بشه، در برابر رعدوبرق چنان پریشون میشه که حتا دیدنش هم رقتانگیزه. خب، داشتم خدمتتون عرض میکردم که با صدای جیغ خفهی زنم که نمیدونم از کجا میاومد از خواب پریدم. نالههاش توی گوشم میپیچید؛ «مورتیمر! مورتیمر!» بهمحض اینکه تونستم ذهن پریشونم رو جمعوجور کنم و چشمم به تاریکی عادت کرد، گفتم «اوانجلاین! تو بودی صدام زدی؟ چه خبر شده؟ کجایی؟» «توی جاکفشی قایم شدهم. باید از خودت خجالت بکشی که اینجوری راحت گرفتی خوابیدی، اون هم توی همچین توفان وحشتناکی.» «آخه وقتی یه نفر خوابیده چهطوری میتونه خجالت بکشه؟ این حرفت که منطقی نیست. اوانجلاینجان! وقتی آدم میخوابه دیگه نمیتونه از چیزی خجالت بکشه.»
نظرات کاربران درباره کتاب علم علیه شانس