آرام گوش بسپار، صدای قدمهای داستان است میان این کوچهباغهای پیر. موج در موج تصویر است رقصان در برابر چشم. او کیست با جامهی سپید که از دل آتشی بی هیچ سیاهی به بیرون گام مینهد؟
پا مینهد برخود تا بهترین تصویر از راستی گردد. یک داستان ناب تا از دل هر ذرهاش یک شعر، یک داستان، یک تکه از حقیقت بودن باشد. اینجا صدای خوش داستانی است وسط پیچ در پیچ خاطره و بودن، وقتی کسی از خاکستر سر بلند میکند گل میدهد تا داستانهای خوب، زمین و تمامی خاطرات انسانی چیزی کم نداشته باشد.