کتاب «ترس مرد فرزانه» با عنوان انگلیسی «The Wise man’s Fear» در سال 2011 منتشر شد. این کتاب ادامهی «نام باد» و دومین جلد از مجموعهی «کوئوت شاه کش» به قلم «پاتریک راتفوس» است.
کتاب «ترس مرد فرزانه» در ژانر فانتزی نوشته شده و مخاطب آن کودکان و نوجوانان هستند. کتاب «ترس مرد فرزانه» از جمله آثاری است که پس از انتشار، در مدت کوتاهی توانست به صدر لیست کتابهای پرفروش راه پیدا کند، بنابراین مطالعهی آن برای بزرگسالان، خالی از لطف نیست.
ترجمهی کتاب «ترس مرد فرزانه» را مریم رفیعی بر عهده داشته و انتشارات بهنام آن را در سال 1395 منتشر کرده است. اگرچه نسخهی اصلی کتاب «ترس مرد فرزانه» در یک جلد منتشر شده است، اما انتشارات بهنام این اثر را به دلیل طولانی بود در سه جلد چاپ کرده است تا امکان خرید راحتتر برای مخاطبین فراهم شود. خرید و دانلود نسخهی الکترونیکی جلد اول «ترس مرد فرزانه» میتوانید از همین صفحه امکانپذیر است.
برای آنکه مخاطب از ماجراها و شخصیتهای «ترس مرد فرزانه» سر درآورد باید پیش از آن کتاب «نام باد» را مطالعه کند. داستان مجموعهی «کوئوت شاه کش» از خاطرات فردی جوان و با استعداد به اسم «کوئوت» آغاز میشود. او یکی از بزرگترین جادوگران سرزمین خیالی تِمِرات است. «کوئوت» در مسیر خود با فردی وقایع نویس آغاز میشود و داستان زندگی خود برای او شرح میدهد. گفتگوهای این دو، به اندازهی سه روز طول میکشد. جلد اول این مجموعه خاطرات روز اول را بیان میکند. «ترس مرد فرزانه» که جلد دوم این اثر است، خاطرات روز دوم را به تصویر میکشد. «کوئوت» جوان تحصیلات خود را در دانشگاه دنبال میکند اما با ماجراهایی رخ میدهد و او تصمیم میگیرد از دانشگاه مرخصی بگیرد.
کتاب پیش رو در 488 صفحه به خوبی مخاطب را با خود همراه میکند و او را به دنیای کوئوت جوان و ماجراجو میبرد.
جلد اول کتاب ترس مرد فرزانه از 39 بخش تشکیل شده که نام ده فصل اول عبارت است از:
مقدمه : سکوتی سه بخشی
فصل یکم : سیب و آب آقطی
فصل دوم : راج
فصل سوم : شانس
فصل چهارم : حلب و قیر
فصل پنجم : ائولیان
فصل هفتم : ورودیه
فصل هشتم : سوالات
فصل نهم : ادب و نزاکت
فصل دهم: مانند گنج
شاید کمتر نویسندهای را بتوان پیدا کرد که با اولین کتاب خود شناخته شود و موفقیتهای بسیار بزرگ کسب کند. اما «پاتریک راتفوس» نویسندهی آمریکایی ژانر تخیلی از جمله افرادی است که در این لیست جای میگیرد.
او در سال 1973 در ویسکانسین ایالات متحده به دنیا آمد. داستانهای علمی و تخیلی همان چیزی بود که او را از دوران کودکی شیفتهی کتاب و ادبیات کرده بود. او از همان سن کن دست به قلم شد و نویسندگی را آغاز کرد.
راتفوس ابتدا رشتهی مهندسی شیمی را برای تحصیل انتخاب کرد اما به علوم مهندسی علاقهای نداشت و آن را نیمه کاره رها کرد. 9 سال بعد او تصمیم گرفت تحصیلات خود را تکمیل کند این بار رشتهی ادبیات انگلیسی را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد. راتفوس پس از دریافت مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه ایالتی واشنگتن به تدریس در دانشگاه زادگاه خود مشغول شد.
اولین اثر راتفوس تحت عنوان «نام باد» در سال 2007 منتشر شد. ایدهی نوشتن این رمان زمانی به ذهن راتفوس رسید که در مقطع لیسانس تحصیل میکرد و تصمیم گرفت یک کتاب کاملا جدید بدون ویژگیهای عام ژانر فانتزی خلق کند. او و توانست جایزهی «کوئیل» را برای داستان علمی، تخیلی و ترسناک را برای خود به ارمغان بیاورد. در سال 2008 نیز جایزهی «الکس» را از آن خود کرد.
فعالیتهای پاتریک راتفوس به نویسندگی کتابهای فانتزی و ترسناک خلاصه نمیشود. او همچنین در ساخت یک بازی استراتژیک با اقتباس از کتاب «ترس مرد فرزانه» مشارکت داشته است.
باست که حوصلهاش سر رفته بود با بیحالی به پیشخوان چوبی دراز تکیه داد. نگاهی به اطراف اتاق خالی انداخت آهی کشید و آنقدر دوروبرش را گشت تا سرانجام یک پارچهی تمیز کتان پیدا کرد و بعد به حالت تسلیم سرش را با جلا دادن بخشی از پیشخوان گرم کرد.
پس از یک لحظه به جلو خم شد و با چشمهای تنگ شدهای به لکهی نسبتا محوی نگاه کرد. آن را با ناخنش کند و با دیدن لکهی روغنی که انگشتش به جا گذاشت اخم کرد.
از قبل به جلو خم شد. با بخار دهانش پیشخوان را مرطوب کرد و لکه را به سرعت پاک کرد. بعد مکثی کرد. دوباره بخار دهانش را بیرون داد و این بار فحشی را روی چوب بخار گرفته نوشت.
پارچه را کناری انداخت و از لابلای میزها و صندلیهای خالی گذشت و خود را به پنجرهی مهمانخانه رساند. مدتی طولانی پشت پنجره ایستاد و به جادهی خاکی که از مرکز شهر رد میشد، نگاه کرد.
دوباره آه کشید و مشغول راه رفتن در اتاق شد. با وقار و متانت یک رقاص و با بیخیالی خاص گربهها حرکت میکرد. ولی وقتی دستهایش را به موهای سیاهش کشید؛ معلوم بود عصبی و بیحوصله است.
چشمهای آبیاش مرتب دورتادور اتاق میچرخید. انگار دنبال راه خروج میگشت. انگار چیزی را جستجو می کرد که قبلا ندیده بود.
ولی چیز جدیدی ندید. میزها و صندلیهای خالی. چهارپایههای خالی جلوی پیشخوان. دو بشکهی بزرگ که روی پیشخوان قرار داشتند و مخصوص دو نوشیدنی مختلف بودند. بین دو بشکه ردیفی از بطریها با رنگها و شکلهای مختلف قرار داشت. بالای سر بطریها نیز شمشیری آویزان بود.
چشمهای باست روی بطریها ثابت ماند. در حالیکه به فکر فرو رفته بود. لحظهای طولانی به آنها خیره شد و بعد دوباره پشت پیشخوان رفت و یک لیوان گلی سنگین را بیرون آورد. نفس عمیقی کشید. انگشتش را به سمت اولین بطری ردیف پایین گرفت و در حالیکه بطریها را دانه دانه میشمرد. مشغول خواندن شد.
درحالی که انگشتش به سمت یک بطری سبز چاق نشانه رفته بوده دست از خواندن کشید. چوبپنبهی بطری را درآورد. یک جرعه از آن نوشید و بعد چهره درهم کشید و به خود لرزید. با عجله بطری را زمین گذاشت و به جای آن یک بطری قرمز رنگ منحنی شکل را برداشت. محتویات آن را نیز چشید. در حالیکه به فکر فرو رفته بود لب های خیسش را به هم مالید و بعد سری تکان داد و مقدار زیادی از آن را داخل لیوانش ریخت.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۸۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 448 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۴:۵۶:۰۰ |
نویسنده | پاتریک راتفوس |
مترجم |