مجموعه داستان «اندوهان اژدر»نوشته ابراهیم دمشناس و برگزیده جایزه داستان گلشیری است.
نویسنده در بخش زیادی از داستانهای این مجموعه به روایت مردمان جنوب و زندگی آنها پرداخته است. موضوعاتی چون مهاجرت،کار، زندگی ناممکن، مرگ،عشق، دیدن اساطیر و پارودی نویسی از محوریتهای اصلی این مجموعه است.
به گفته نویسنده این کتاب در داستانهای این مجموعه پا را از سنتهای داستان رئالیستی جنوب فراتر گذاشته و تجربههایی تازه از فرم را ارائه داده است.
اسامی داستانهای این مجموعه شامل؛ «اسم دیگر اعظم»، «آب روی تف»، «حیات زمینا»، «تکرار»، «بینام گذاشتن و نگذاشتن آیا» و «محرمانه پرسشهایی در خصوص الوان حقیقت»، است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«صبح يا سحر، اتاق هنوز خنك است ولي صداي كولر نميآيد. پشتبام خاموشي سراسريست، تاريكي سراسريست. آفتاب نزده توي شهر چو ميافتد كار، كار اوست. كار و بار تعميركاران سكه ميشود. ظهر و بعد از ظهر شهر دوباره خاموش ميشود. عطاردي توي فراز و فرودش در آسمان شهر سيمهاي برق را ناخودآگاه درهم ميپيچد، اتصال ميدهد و پيش ميرود. اتو سوخته، يخچال سوخته، فريزر سوخته، تلويزيون، كولر، پنكه، جاروبرقي، چقدر جاروبرقي سوخته. زبان به زبان ميشود چند مشترك اوتو سوخته سازمان برق را مقصر دانستهاند، عصر وسايل سوختهي خود را توي ورودي سازمان ميچينند و يك صدا فرياد ميزنند.
عطا را ردش کنید».