

کتاب دیروز تا بی نهایت صفر...!
نسخه الکترونیک کتاب دیروز تا بی نهایت صفر...! به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره کتاب دیروز تا بی نهایت صفر...!
با فرسودگی روی زمین دراز کشیده و یک دستاش را زیر سرش گذاشته بود و خیره شده بود به نقطهیی از سقف و دود سیگاری را که آتش زده بود میبلعید دود سیگار چون دودکش از دهان و دماغاش پیچ و تاب میخورد و بالا میرفت مگس چاق و چلهیی که ناگهان از مقابل دیدگاناش گذشت چون هواپیمای جنگندهیی روی سرش زیگزاک میرفت نفس عمیقی کشید و پاهایش را جمع کرد و خودش را بالا کشید و به دیوار تکیه داد هوای اتاق تاریکتر شده بود با اینکه سعی میکرد یا کرده بود مغزش را آزاد بگذارد مغزش ناخودآگاه افکار تازهیی را برایش به ارمغان میآورد و نیما چون کودکی که با هر یک از اسباببازیهایش لحظهیی سرگرم شده و بعد آن را به کناری میگذارد با این افکار لذت میبرد و وقتی خسته میشد به فکر دیگری پناه میبرد در این حال و هوا بود که صدای خشخش در آهنی اتاق آمد سرش را بلند کرد...
نظرات کاربران درباره کتاب دیروز تا بی نهایت صفر...!