

مجموعه نغمه آتش و یخ؛ رقص با اژدهاها (بخش دوم)
جلد یازدهم
نسخه الکترونیک مجموعه نغمه آتش و یخ؛ رقص با اژدهاها (بخش دوم) به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره مجموعه نغمه آتش و یخ؛ رقص با اژدهاها (بخش دوم)
با آنکه تاریکی زندان گرگ را در بر گرفته بود، دیووس باز هم میتوانست حس کند که آن روز صبح اتفاق شومی در راه است. او با شنیدن سروصداها به طرف درِ اتاقی که در آن زندانی بود خزید، اما درِ چوبی قطور بود و او نمیتوانست کلمات را به خوبی بشنود. سحر از راه رسیده بود، اما گارت هنوز برایش صبحانه نیاورده و این موضوع نگرانش کرده بود. درون لانۀ گرگ، همۀ روزها شبیه هم بود و هر تغییری هم که رخ میداد معمولاً ناخوشایند بود. دیووس با خودش گفت: "امروز ممکنه روز مرگم باشه. به احتمال زیاد گارت داره بانو لو رو تیز میکنه." او آخرین حرف وایمن مندرلی را فراموش نکرده بود: «این موجود پست رو به لانۀ گرگ ببرید و سر و دستهاش رو قطع کنید. تا زمانی که سر این قاچاقچی رو با یه پیاز بین دندونهاش بالای نیزه نبینم، نمیتونم یه لقمه هم غذا بخورم.» دیووس هر شب با همین کلمات به خواب میرفت و هر روز با آنها بیدار میشد. اگر هم فراموش میکرد، گارت با کمال میل به یادش میآورد. او نام دیووس را مرد مُرده گذاشته بود. صبحها میآمد و میگفت: «فرنی برای مرد مرده.» و شبها: «شمع رو خاموش کن، مرد مرده.»
نظرات کاربران درباره مجموعه نغمه آتش و یخ؛ رقص با اژدهاها (بخش دوم)