وین خوانندهی بازنشستهی زامبیها در کوهستانهای تاریک و دور تبت زندگی میکند. برگرداندن زبان او برای لوک، ریسوس و کلو کار آسانی بود. اما چیزی که بچهها فکرش را هم نمیکردند این بود که یک بچهیتی بازیگوش همراه آنها به خیابان وحشت بیاید. وقتی یتی مادر خشمگین و عصبانی به دنبال فرزند گم شدهی خود آمد، اوضاع و احوال خیابان وحشت به هم ریخت. در همین حال زمان نیز به سرعت جلو میرفت...