
کتاب ماجراهای تامی و توپنس
نسخه الکترونیک کتاب ماجراهای تامی و توپنس به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره کتاب ماجراهای تامی و توپنس
آن روز هوا بارانی بود. روزنامۀ دیلیلیدر با بیحوصلگی و از سر بیکاری از دست توپنس افتاد: «تامی، میدانی به چه چیزی فکر میکنم؟» همسرش جواب داد: «گفتنش غیرممکن است، چون تو در آنِ واحد به چیزهای زیادی فکر میکنی.» - داشتم فکر میکردم که وقتش است برویم برقصیم. تامی سریع روزنامه را برداشت و درحالیکه سرش را به یک طرف خم کرده بود گفت: «آگهی ما به نظر جالب میآید؛ کارآگاهان باتجربۀ بلانت. توپنس، میدانستی تو بهتنهایی نقش کارآگاهان باهوش بلانت را بازی میکنی؟ به گفتۀ «هامپتی دامپتی» این مایۀ افتخار است.» - من داشتم دربارۀ رقصیدن حرف میزدم. - من نکتۀ عجیبی را در این روزنامهها دیدهام. شک دارم که تو هم متوجه آن شده باشی. این سه نسخۀ روزنامۀ دیلیلیدر را بگیر، میتوانی بگویی هر کدام از آنها چه تفاوتی با دیگری دارد؟
نظرات کاربران درباره کتاب ماجراهای تامی و توپنس