باید جامعۀ علم و فناوری پیشقراول ایجاد و حفظ این سرمایه اجتماعی باشد.
نام این کتاب را “دومو” گذاشتم که در فرهنگ کهن ما دارای مفاهیم عمیقی است و حکایتها بر آن رفته است. دومو بودن معاونت اگر چه به معنای پشت سر گذاشتن ایام جوانی و خامی است، امّا همچون جوانی و پیری، دومویی نیز اصالت ندارد و آنچه اصل است، در جایی دگر و در نزدیکی و دوری به ارزشها و هستی مطلق است و در کار ما در معاونت، در دستیابی به اهدافی است که مردم این مرز و بوم را لایق و سزاوار برخورداری از آن میدانیم.
مولانا در مثنوی معنوی، اشاره به مرد "دومویی" دارد که می خواهد عروس نو گزیند و از یک اصلاحگر میخواهد که موی سپید او را جدا کند. آن اصلاحگر نیز به تمامی ریش او را بریده و گفت خود این کار انجام بده! او در این مطلب اشاره دارد که سپیدی و سیاهی مو (جوانی و پیری) ظاهر است و باطن چیز دیگری است.
این یکی مرد دومو آمد شتاب
پیش یک آیینهدار مستطاب
گفت از ریشم سپیدی کن جدا
که عروس نو گزیدم ای فتی
ریش او ببرید و کل پیشش نهاد
گفت تو بگزین، مرا کاری فتاد