فرمان را بیترس از جیرجیر آن، مثل دستاس ننهاش فِرز چرخاند و ماک با صدای هیولاوار سینهی خیابان خاکی را درید و خط انداخت. پوزهاش را به هُرم زمین چسبانده بود و بوکشان پیش میرفت. از پَسَش غبار، چون موج رقصندگان بیتابی میکرد. هیبت عبوس و پلاسیدهاش نفس مرگ را یک هورت بالا میکشید و به سرعت از لولهی اگزوز بیرون میزد. فشار بار، استخوانش را میترکاند. درگذر از هر دست انداز، ستون فقراتش با غرچ و غروچِ نعرهوار، میخواست از وسط دوشقه شود. قدرت، سر و سینه جلو داده و شق و رق نشسته بود. صندلیِ راحتی نبود. با هر تکان از زیر سُقلمهای میزد که نوک نوک موی سرش هم احساس میکرد. پدال گاز را با پنجهی پا نوازش میداد. هیجان نگاهش روی حرکت و سرعت ماک اثر میگذاشت. شیشهی سمت راست لای درگیر افتاده بود و صدای تلق و تلوقش پردهی گوش را چون چرم طبل میکوبید. وَق و وُق ماک حواسش را پرت نمیکرد. گوشش پُر بود از این نالهها.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 492.۲۱ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 95 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۱۰:۰۰ |
نویسنده | هاشم حسینی |
ناشر | انتشارات عطائی |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۱۰/۱۳ |
قیمت ارزی | 2.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |