گفته میشود که انسانها از لحاظ میزان انرژی به دو دسته تقسیم میشوند. دستهی اول آنهایی که هستند صبحها انرژی دارند و به طور کلی سرحالترند و دستهی دوم مردمی هستند که خود را جغد شب مینامند و با تاریک شدن هوا این دسته از افراد سرحال میشوند و میتوانند بهتر به فعالیتهای روزمره خود برسند. قهرمان داستان شب هنگام زمان من است خودش را یک جغد شب میداند و داستان بر همین اساس پیش میرود.
کتاب شب هنگام زمان من است نوشتهی مری هیگینز کلارک برای نخستین بار در سال 2004 منتشر شد. انتشارات لیوسا دربارهی داستان این کتاب مینویسد: «تعریف جغد همیشه به او احساسی خوشایند می داد؛ پرنده ی شب، شکارچی شب، با چنگالهایی تیز و پرهایی نرم که هنگام پرواز هیچ صدایی ایجاد نمی کرد. تمثیلی مناسب برای فردی با عادتهای شبانه. او بعد از انتخاب شکارش، با خود می گفت: «من جغدم و شب هنگام زمان من است.»
دانشجویان فرهنگستان استون کرافت، در بیستمین گردهمایی فارغ التحصیلی شرکت میکنند تا این مراسم را جشن بگیرند، ولی در این میان حوادثی ناگوار رخ میدهد که منجر به قتل چند نفر و تهدید جین شریدان، یکی از افتخارات فرهنگستان میشود که رازی در دل دارد؛ رازی که گمان میکرد هیچ کس از آن آگاه نیست.»
مری هیگینز کلارک داستاننویس و نویسندهی آمریکایی متولد 24 دسامبر 1929 است. او فارغ التحصیل رشتهی فلسفه از دانشگاه فوردهام است و تاکنون سیزده مدرک دکتری افتخاری از موسسات و دانشگاههای جهان دریافت کرده است. مری هیگینز کلارک داستاننویسی را در سال 1964 آغاز کرد و در ابتدا تنها داستان کوتاه مینوشت اما رفته رفته به رمان نوشتن هم مشغول شد. او سبک نویسندگی خاصی دارد و در نوشتههایش از پدیدههای روحی و روانی استفاده میکند که این امر خوانش داستان را بسیار لذت بخشتر و هیجانانگیزتر میکند. سبک نوشتاری او به سبک تعلیقی مشهور شده است و تلفیقی از سبک نگارش آگاتا کریستی و آرتور کانون دویل است.
کتابهای مری هیگینز کلارک آن قدر روایتهای جذاب و خواندنی دارند که تعداد زیادی از آنها به فیلم یا نمایش تبدیل شدهاند. او اکنون همراه پنج فرزندش در آمریکا زندگی میکند و سالیانه در مراسم امضای کتابهای جدیدش شرکت میکند.
انتشارات لیوسا کتاب شب هنگام زمان من است را با ترجمهی عطیه رفیعی عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است. انتشارات لیوسا یکی از ناشرانی است که با وجود اینکه حدود سی سال از تاسیس آن میگذرد سهم به سزایی در معرفی کتابهای روانشناسی و خودشناسی به خوانندگان داشته است. این انتشارات تاکنون بیشتر از صد عنوان کتاب منتشر کرده است و امروزه انتشارات معتبری میان ناشران شناخته میشود.
این کتاب مناسب کسانی است که میخواهند از خواندن یک داستان جذاب و هیجان انگیز لذت ببرند. این کتاب مانند آثار دیگر این نویسنده هدیهی مناسبی برای افراد است.
کتاب شب هنگام زمان من است در دستهی کتابهای داستانهای آمریکایی قرار دارد.
کتاب شب هنگام زمان من است مناسب برای گروه سنی بزرگسال است.
تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 428 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 21 روز بخوانید.
کتاب شب هنگام زمان من است جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع داستانهای آمریکایی است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی داستانهای آمریکایی زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
این سومین بار در ماه بود که برای تحت نظر گرفتن فعالیتهای روزانهی او به لس آنجلس آمده بود و همان طور که در کنار استخر خانه انتظار میکشید، با خود گفت: من تمام رفت و آمدهای تو رو زیر نظر دارم. ساعت یک دقیقه به هفت بود و خورشید صبحگاهی از میان درختان سرک میکشید و موجب درخشش آبی که به استخر میریخت، میشد.
دلش میخواست بداند آیا آلیسون اکنون حس میکند که تنها یک دقیقه از عمرش بر روی زمین باقی مانده است؟ آیا در وجودش احساس نگرانی یا شاید انگیزه ای ناخودآگاه وجود نداشت که او را از شنا کردن بازدارد؟ اگر هم واقعا چنین حسی داشت، برایش فایده ای نداشت چون دیگر خیلی دیر شده بود.
در کشویی شیشهای باز شد و آلیسون وارد حیاط شد. با اینکه سی و هشت سالش بود، بسیار جذابتر از بیست سال قبل به نظر میرسید و بدن برنزه ی شفافش در مایو خیلی زیبا به نظر میرسید و موهایش که حالا بلوطی روشن بود، چانهی تیزش را زیباتر نشان می داد. آلیسون حوله ای را که همراهش بود روی صندلی راحتی انداخت، و دیدن این صحنه باعث شد ناگهان خشونتی که در درون او میجوشید، تبدیل به نوعی دیوانگی و جنون شود، ولی با یادآوری هدفی که در صدد رسیدن به آن بود، بسرعت احساسش به رضایت تبدیل شد.
او پیش از آن مصاحبه ای دیده بود که در آن یک بدلکار شجاع که قرار بود شیرجه برود، قبل از شیرجه رفتن قسم خورده بود کاملاً می داند زندگی اش در خطر است، و این برایش فوق العاده هیجان انگیز بود و دقیقا این همان حسی بود که احتیاج داشت بارها و بارها به خاطر آورد و تکرارش کند. ولی او با خود گفت: این موضوع در مورد من متفاوته. برای من لحظه ای که مقصودم رو برای اونا آشکار میکنم، لحظهی بسیار هیجان انگیزیه، چون می دونم اونا قراره بمیرن و خودشون هم وقتی منو میبینن، حس میکنن که قراره چه بلایی سرشون بیارم.
آلیسون روی تختهی شیرجه قدم گذاشت و بدن خود را قدری کشید و در حالی که خم شده بود، تخته را امتحان کرد. او تماشایش میکرد.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب شب هنگام زمان من است اثر مری هیگینز کلارک بود.خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستانهای آمریکایی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۰۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 428 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۴:۱۶:۰۰ |
نویسنده | مری هیگینز کلارک |
مترجم | عطیه رفیعی |
ناشر | انتشارات لیوسا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۹/۲۵ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
واقعا دلیل این همه تعریف و تمجید توی کامنتها رو از این کتاب متوجه نمیشم. خیلی کتاب بدی بود. یه داستان آبکی با شخصیت پردازی فاجعه که حتی کوچکترین ارتباطی نمیشه باهاش برقرار کرد. چند بار میخواستم وسطش بیخیال ادامه دادن بشم ولی هربار با خودم گفتم احتمالا با این همه تعریفی که ازش شده شاید من درست درکش نکردم یا شاید در ادامه اتفاقهای عجیبی بیفته، ولی م تاسفانه کتاب ضعیف شروع میشه، ضعیف ادامه پیدا می کنه و ضعیف تموم میشه. به نظر من اصلا سمتش هم نرید، مخصوصا اگر کسی هستین که رمان جنایی و معمایی زیاد می خونه.
دانش آموزان یک کلاس دبیرستان، بیست سال پس از فارغ تحصیلی، در گردهمایی تجدید دیدار شرکت می کنند. در طول بیست سال گذشته، پنج دانش آموز این کلاس، در حوادثی کشته شده اند. به نظر می رسد جغدی شوم، سایه سیاهش را بر سر این کلاس انداخته است. کند و کسل کننده شروع شد، با تعداد زیادی اسم و توضیح، ولی به تدریج ضرباهنگش سریع شد و تا کلمه آخر، خواننده را روی نوک پنجه نگه داشت. بسیار لذت بردم.
بازهم داستانی مهیج از خانم مری کلارک .داستانی که غیرقابل پیش بینیه.کتابیه که وقتی شروع میکنین دلتون نمیاد بذارینش زمین.مثل همیشه زیباست.با تشکر از فیدیبو.
نویسنده خوبیه ولی خیلی طول میده داستاناشو الکی کشش میده طوریکه من کتاب ۷۰۰صفحه ایرو دیگه حوصلم سررفت وازصفحه۵۰۰رفتم اخردلستان رو بخونم توضیحات الکیو وقتگیر
کتاب جالبی هستش اما یکمی طولانی ه یه سوالی هم که برام پیش اومد این بود که آخر کتاب مشخص نشد جغد چه شکلی با خانواده لی لی آشنا شده بود.
داستان پلیسی متوسط که روایتش به حد کافی پرکشش است و طبق معمول قاتل همان کسی است که فکرش را نمی کنید. امتیاز من ۷ از ۱۰.
من عاشق کلارک و کتابهاشم حرف نداره
خیلی کشدار بود. ولی دویست صفحه اخر، تعلیق بالایی داره ولی ای کاش قاتل یه شخص دیگه بود. اینجوری باحال تر میشد
خوب بود غافلگیر کننده و هیجان انگیز.فقط اینکه نویسنده از قصد میخواست منحرف و گمراهت کنه رو دوست نداشتم.
کتاب معمایی جنایی هیجان انکیز که خواندنش بی وقفه ادامه پیدا میکنه با شخصیت پردازی وترجمه خوب.