کتاب «رویای تب آلود» به قلم جرج آر.آر مارتین، با عنوان اصلی «Fevre Dream» برای اولین بار در سال 1982 منتشر شد. این اثر پس از انتشار، مورد استقبال بسیاری از مخاطبین خود قرار گرفت و موفقیتهای زیادی را کسب کرد که از میان آنها میتوان به جایزهی لوکاس اشاره کرد. فضای این رمان با دیگر آثار مارتین کاملا متفاوت است. او در این اثر به سراغ خونآشامهای واقعی و ترسناک رفته است. کتاب رویای تب آلود از برترین آثار با موضوع خون آشامی محسوب میشود. خون آشامهای مارتین از نژاد برتر هستند و کسی به راحتی نمیتواند به این نژاد تبدیل شود. داستان از فضای تاریک و ترسناک یک شرکت کشتیرانی آغاز میشود.
از ویژگیهای قلم مارتین در این کتاب میتوان شخصیت پردازی فوقالعاده و تیکه کلامهای خاص هر شخصیت را نام برد.
جرج ریچموند ریچارد مارتین نویسندهی کتابهای ژانر فانتزی، علمی-تخیلی و وحشت است. او در سال 1948 در ایالت نیوجرسی به دنیا آمد و تحصیلات خود را در رشتهی خبرنگاری از دانشگاه ایالتی ایلینوی به پایان رساند. یکی از سرگرمیهای او در دوران کودکی، خواندن داستانهای مصور یا کامیک بوک بود. قصههای «چهار شگفت انگیز» و «انتقامجویان» از جمله آثاری بود که بر روی او تاثیر بسیار زیادی گذاشت و او را به سمت نویسندگی سوق داد.
مارتین در دههی 70 میلادی به نویسندگی روی آورد و کار خود را با نگارش داستانهای کوتاه علمی تخیلی آغاز کرد. اگرچه فروختن داستان کوتاه برای او سودآور بود اما برای پرداخت هزینههای زندگی چندان کافی به نظر نمیرسید. او در دههی 80 به ویراستاری کتاب و فیلمنامه نویسی پرداخت. از جمله آثار او در این زمینه میتوان به سریال «قلمرو گرگ و میش» و «دیو و دلبر» اشاره کرد.
مارتین که همیشه آثار تالکین را تحسین میکرد، تصمیم گرفت خود یک داستان حماسی خیالی خلق کند. او مجموعهی «نغمهی یخ و آتش» را با الهام از تاریخ انگلستان نوشت. این مجموعه با استقبال بسیار زیادی روبهرو شد و اسم جرج مارتین را به عنوان یک نویسندهی خلاق بر سر زبانها انداخت. پس از این موفقیت مارتین کتابهای «نبرد پادشاهان» و «طوفان شمشیرها» را منتشر کرد. چهارمین کتاب این مجموعه با عنوان «ضیافتی برای کلاغها» در سال 2005 منتشر شد و به سرعت به یکی از کتابهای پرفروش آمریکا تبدیل شد و توانست در صدر لیست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز و وال استریت قرار بگیرد. «ضیافتی برای کلاغها» در سال ۲۰۰۶ نامزد دریافت جایزههای «بریتیش فنتسی» و «کیل» شد.
در سال 2007 شبکهی HBO حق ساخت مجموعه کتاب «نغمهی آتش و یخ» را از جرج مارتین خرید و سریال «بازی تاج و تخت» را تحت نظارت او ساخت. سریال «تاج و تخت» توجه بینندگان بسیار زیادی را به خود جلب کرد. فصل اول این سریال جایزهی بهترین تیتراژ و بهترین بازیگر نقش دوم را از آن خود کند.
از دیگر آثار جرج آر. آر مارتین میتوان به کتابهای «اژدهای یخی»، «پیمان شوالیه» و «مرگ نور» اشاره کرد.
میلاد فشتمی کتاب «رویای تب آلود» را به فارسی ترجمه کرده است و انتشارات بهنام نشر آن را بر عهده داشته است. شما میتوانید از همین صفحه کتاب الکترونیکی رویای تب آلود را خریداری و دانلود کنید.
میلاد فشتمی مترجم جوان ایرانی، متولد سال 1364 است. او آثار گوناگونی را در ژانر فانتزی و وحشت به زبان فارسی برگردانده است. همچنین او مترجم آثاری مانند «ترامپ در کاخ سفید» و «دعای دریا» است.
روزها یکی پس از دیگری میگذشتند و رویای تب آلود همچنان آبهای رود می سی سی پی را درمینوردید. یک کشتی بخار سریع میتوانست مسیر رفت و برگشت بین سنت لوییز و نیواورلینز را در بیست و هشت روز
بپیماید. تازه اين زمان شامل توقفهای گاه وبی گاه در بندرها و زمان لازم برای بارگیری و تحویل بارها در اسکلهها که حداقل یک هفته و یا بیشتر طول میکشید - و شرایط جوی نامناسب میشد. اما با سرعتی که رویای تب آلود داشت. تنها رسیدن به نیواورلیتز حداقل یک ماه طول میکشید. به نظر ابتر مارش میرسید که هوا و رودخانه و جاشوا یورک همه و همه دست به دست هم دادهاند تا سرعت او را بگیرند. مه غلیظ چون پردهای کتانی دو روز تمام بر روی رود دامن گسترده بود. دن آلبرایت شش ساعت با احتیاط تمام در میان مه به پیش رفت. در تمام مدت ابنر مارش به شدت مضطرب بود. اگر تصمیم با او بود ترجیح میداد از همان لحظه اول که مه همه جا را فراگرفته بود. لنگر بیندازد و رویای تب آلود را به خطر نیندازد. ولی بر روی رودخانه تصمیم گیری در مورد شرایط مناسب برای حرکت به عهده سکاندار بود و نه کاپیتان. آلبرایت هم اصرار داشت که میتوانند به حرکت ادامه دهند. سرانجام مه آنقدر غلیظ شد که حتی آلبرایت هم دیگر شرایط را مناسب نمیدید و برای مدت یک و نیم روز در جایی در نزدیکی ممفیس پهلو گرفتند. در طول آن مدت تنها یک باریک کرجی از کنارشان رد شد. در میان مه تنها شعلهی آتشی که برروی کرجی کوچک روشن بود. دیده و پژواک فریاد سرنشینانش شنیده میشد. اما مه غلیظ خیلی زود کرجی و صدای سرنشینانش را درخود بلعید.
هنگامی که کمی از شدت مه کاسته شد. کارل فرم تشخیص داد که می توانند به سفرشان ادامه دهند. کمتر از یک ساعت به پیش رفتند. فرم تصمیم گرفت برای جبران تاخیرشان از یک شاخه ناشناخته برود. اما کشتی در نقطهای به گل نشست. تمام خدمهی کشتی به سرپرستی مایک پشمالو از کشتی پیاده شدند و پس از سه ساعت تلاش کشتی را آزاد کردند. پس از آن دن آلبرایت سوار بر یک قایق کوچک جلوتر از کشتی به راه افتاد تا وضعیت رودخانه را بررسی کند. رویای تب آلود نیز آرام به دنیال قایق آلبرایت حرکت میکرد. پس از مدتی بار دیگر به جریان اصلی رود بازگشتند و توانستند با سرعت بیشتری به راهشان ادامه دهند. اما این پایان دردسرهایشان نبود.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 3.۰۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 519 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۷:۱۸:۰۰ |
نویسنده | جرج ر ر مارتین |
مترجم | میلاد فشتمی |
ناشر | انتشارات بهنام |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Fevre Dream |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۸/۱۹ |
قیمت ارزی | 10 دلار |
قیمت چاپی | 360,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
یک رمان بسیار زیبا و جذاب هست که هر خواننده ی کتاب ترسناک یا رمان فانتزی رو شیفته خودش میکنه.اگر از طرفدارای این نوع کتاب های خون آشامی هستید قطعا پیشنهاد میکنم این کتاب رو از دست ندید.درسته یکم شخصیت پردازی کارا کتر های فرعی ضعیف بوده و داستان میتونست بهتر تموم شه و یا کتاب یکم غلط املایی داره ولی هیچکدوم این ها نمیتونن این اثر زیبا رو از چشم ما بندازن و داستان گیرای ابنر مارش کاپیتان و مرد مرموزی به نام جاشوا که بخوبی نوشته شده و نویسنده،خواننده ی کتاب رو با داستان جذابش تا آخر میخکوب میکنه. ممنونم که لطف کردین و نظر من رو خوندین.
خدا رو شکر! بالاخره یک داستان خون آشامی که یک کم موضوع خون آشام رو منطقی بررسی کرده بود.? فضا سازی و شخصیت پردازی مارتین، مثل همیشه عالی بود، بخصوص ابنر مارش که در جذابیت شخصیتی تقریبا همپای تیریان لنیستر بود. خط عادی داستان هم عالی بود. کلا مارتین این قدرت رو داره که موضوعات روزمره ای مثل جنگ یا کشتی رانی رو از دید جدید و انسانی بیان کنه و قابل درک جلوه بده. فقط کاش پایانش کمی بیشتر پرداخته شده بود. یک کم زود تموم شد که البته اینم عادت مارتینه. چون این طور که شنیدم، نغمه یخ و آتش هم زود جمع بندی شد.?
عااالی بود اصلا نمیشه زمین گذاشتش واقعا لذت بردم و شخصیت های اصلیش تو ذهنم موندگار شدن . هم این کتاب هم نغمه آتش و یخ با اینکه فاتزی هستن ، انگار که واقعین ، یه جور تلخی مخصوص واقعیت توشون هست از قبیل کشته شدن ناگهانی شخصیتهایی که مهم و خوب به نظر میان. ولی خیلی عالی و مسحور کننده اند دلم میخواست تند تند بخونم و تمومش کنم ولی حالا که تموم شده دلم براش تنگ میشه برای فضاهاش و شخصیتهاش.
هنر مارتین در به خط کشیدن جهان داستانی و پیش برد چند کاراکتری یک داستان و استعداد و نبوغ خاصش در گسترش یک دنیای فانتزی ، باعث میشه این رمان مث ی کتری جوش اومده ک صدای سوتش داره همه رو کر می کنه یا ی لیوان سر ریز شده از آب به نطر بیاد ، پس قبل از هر گونه نظر منفی لطفا در دنیای این کتاب غرق بشید و بخش عظیمیش رومث یک تصویر واضح در ذهنتون تصور کنید...
خیلی داستان قشنگی بود چون زیاد ومپایر نمیپسندم طرفش نمیرفتم.اما به پیشنهاد یکی از دوستام خوندمش و خوشم اومد. شبیه هیچ کدوم از خون آشامی هایی که قبلا دیدم نبود. دید کاملا متفاوتی به جوامع خون آشام و نژادشون داشت...خیلی ازش لذت بردم. این هم که سبک دریانوردی را با ومپایر ترکیب کرده بود خیلی برام جالب بود. خلاصه که از دست ندید دوستان...حتما بخونید
عالیههه اول اینکه جزو سه کتاب برتر خون اشامی دنیاست دوم این که بسیار خوش قلم و روونه و سوم اینکه اگه مثل من از ژانر خوشتون میاد باید بگم عالیییه
بدون اغراق فضاسازی این رمان، یکی از بهترینهایی بود که تا به حال خوندم. مارتین به قدری زیبا توی این رمان شما رو توی فضای تاریک داستان غرق میکنه که به خودتون میایید و میبینید داستان تموم شده، ولی هنوزم مزه شور و تلخ آب دریا زیر زبونتونه! کتاب عالی و بینظیر نیست و نواقصی هم داره، اما صددرصد پیشنهاد میشه بخونید.
این رمان از اولین آثار مارتین هست و به اندازه نغمه آتش و یخ و ضمائمش پیچیده و پرکشش نیست، اما از رمان های برگزیده ژانر خون آشامی است و داستان خوب و ایده های جالبی دارد. امتیاز من ۷ از ۱۰.
به جرات میتونم بگم بهترین کتاب تو این ژانره از دراکولای برام استوکر که حداقل یه سر و گردن بالاتره. داستان خوب شروع میشه کشش خوبی داره و ادمو با خودش همراه میکنه و اخرش هم به خوبی به پایان میرسه. کلا از خوندنش پشیمون نمیشید اصن مگه میشه آقام مارتین کار ضعیف بده بیرون!؟?
کلا مارتین نویسنده خیلی خوبیه