... از آغاز زمان، در پای پلکانی که به نیروانا منتهی میشود، موجودی بیشکل و بیرنگ زندگی میکند که ابائواکو نام دارد و نسبت به سایهروشن روح رستگارشدگان حساس است و از آن نیرو میگیرد. او اکثر اوقات روی اولین پله، بیحرکت میخوابد و همین که روحی پایش را برای تعالی و رسیدن به اوج بر روی پلکان میگذارد نیروی حیاتی مرموزی در او بیدار میشود و در اعماق وجودش نوری پرفروز درخشیدن میگیرد. وقتی روح از آن پلکان پیچاپیچ مرحله به مرحله بالا میآید، ابائواکو کاملاً به هوش میآید و در منتهیالیه پلکان، در پشت سر او، شروع به حرکت میکند. ابائواکو هرچه از پلکان بالاتر بیاید، رنگ پوستش تیرهتر و شکلش کاملتر میشود اما فقط وقتی به بالاترین پله برسد کامل میشود و شکل واقعی خود را پیدا میکند. این نقطه دقیقا جایی است که روح شخص صعودکننده به نیروانا رسیده و اعمالش دیگر سایهای ندارد؛ در اینجا و در یک قدمی کمال، ابائواکو نیروی خود را از دست میدهد، بیرنگ میشود، بدنش شکل خود را از دست میدهد، به پایین پلهها میلغزد و روی اولین پله، بیشکل و رنگپریده در انتظار روح بعدی و صعود بینتیجهی دیگر باقی میماند...