کمتر کسی فکرش را میکرد که دختری که آرام در گوشهای از قطار نشسته و به بیرون خیره شده، همان کسی باشد که بتواند هری پاتر را کنار بزند و یکی از پرفروشهای دنیای ادبیات معاصر شود. نویسندهی کتاب «دختری در قطار»، «پائولا هاوکینز»، این کتاب را در ژانر معمایی و دلهرهآور نوشته است. برتری این کتاب در مقایسه با آثار مشابه در این است که نویسنده توانسته با خوشفکری تمام، حال و هوایی عاشقانه و احساسی هم به کتابش بدهد. تلفیق تمام این احساسات ضد و نقیض توانسته اثری منحصربهفرد و مانگار خلق کند. این کتاب در آغاز انتشار، توانست رکورددار پرفروشترینهای نیویورکتایمز شود. روزنامهی گاردین میگوید فروش دختری در قطار توانسته حتی رکورد کتاب کد داوینچی را هم بشکند. مهم نیست طرفدار ژانر معمایی و پلیسی باشید یا نه، خواندن کتاب دختری در قطار یعنی فرورفتن در فضایی مهآلود و هیجانانگیز که بازیهای ذهنی و معماهای روانی آن، مخاطب را بهخوبی به دل داستانی پرکشش و جذاب میکشاند.
در ژانویهی سال 2015 بود که پائولا هاوکینز برای اولین بار از محبوبترین اثر خود، دختری در قطار The Girl on the Train، رونمایی کرد. در آن زمان، شاید خود هاوکینز هم تصور نمیکرد که کتابش با چنین استقبال و گرم و پرشوری از مخاطبانِ نهتنها انگلستان، که تمام دنیا، روبهرو شود. تاجایی که در مدتی کوتاه، این کتاب به چندین زبان فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی، پرتغالی، آلمانی، ترکی، فارسی و روسی ترجمه شد. در سال 2016 کمپانی بزرگ دریم وورکز براساس همین کتاب، فیلمی تولید کرد که با استقبال مخاطبان و منتقدان روبهرو شد. فیلم دختری در قطار توانست در بخش بازیگر نقش اول زن، برندهی جایزهی بفتا شود. پیش از این کتابهایی مانند «دختری با خالکوبی اژدها»، «اشیاء تیز» و «دختر گمشده» توانسته بودند حال و هوای تازهای به ادبیات معمایی و دلهرهآور بدهند؛ ژانر محبوبی که سینمای غرب هرگز از آن غافل نشده و برای تمام این کتابها نسخهای سینمایی یا سریالی تولید کرده است.
پائولا هاوکینز هنر نویسندگی خود را از همان ابتدا و با انتخاب نام کتاب نشان داده است. قهرمان این کتاب، راشل، همان دختری در قطار است؛ کسی که در قطار ذهن خودش گرفتارشده است. تمام کوپهها و پنجرهها را میگردد تا شاید راهی برای رهایی و آرامش پیدا کند. قطار بهسرعت میگذرد و او از لابهلای صحنههایی درهم و مبهم، شاهد زندگی کسانی است که بیتفاوت از کنارش میگذرند و زندگی خودشان را دارند. تازمانیکه این دختر از قطار پیاده نشود و وارد دنیای واقعی نشود، این قطار مدام میرود و میآید، بدون اینکه ایستگاهی داشته باشد و لحظهای درنگ کند. تکههای گمشدهی کتاب دختری در قطار را باید مثل پازلی از لابهلای خطوط و کلمات آن پیدا کنیم و کنار هم بچینیم تا تصویر کاملی از داستان را درست کنیم.
حس تعلیق، دودلی، هیجان و اضطراب تا پایان داستان، لحظهای مخاطب را رها نمیکند. هاوکینز در مقام راوی دانای کل، دخالتی در تاثیرگذاری شخصیتها و تعیین خوب و بد ندارد. او مانند قصهگویی قابلاعتماد، فقط نظارهگر و راوی داستانی است که حالا دیگر مخاطب آن را خوانده و به پایان رسانده، درحالی که قطار کلمات، به همان سرعت و شتاب از ذهنش میگذرد. در کتاب الکترونیکی دختری در قطار، اتفاق عجیب و غریبی نمیافتد. از صحنههای اکشن پلیسی و کارآگاهی هم در آن خبری نیست. راز موفقیت و محبوبیت آن هم شاید در همین ملموس و ساده بودن آن باشد. در این اثر فقط شاهد روایت داستانی هستیم که از دید افراد مختلف نشان داده میشود. افرادی کاملا معمولی که مثل آنها را میتوان همین گوشه و کنارها دید. توصیفات هاوکینز در این کتاب، نهتنها برای مخاطب ملالآور نیست، بلکه کوتاه، رسا و زنده است. نویسنده چندان اصراری روی زیادهگویی و تفصیل مطالب ندارد. کوتاه و کوبنده سراغ اصل داستان میرود، مثل ضربهای کاری که به یک قربانی زده باشند. مخاطب هر لحظه احساس میکند حوادثی شوم در شرف وقوع است. زاویه دید این داستان هم یکی از جذابیتهای آن است. در طول کتاب، داستان را از دید سه زن میبینیم. گاهی تشخیص خط داستان و روایت آن مبهم میشود؛ هر چند نویسنده چندان ابایی از گیج کردن و بازی دادن مخاطب ندارد.
زن و زنانگی یکی از درونمایههای اصلی این کتاب است. زنی که همسری مهربان و مادری دلسوز است، زندگی آرامی دارد و خوشبخت است، از دید قهرمان داستان خوشبختترین فرد دنیا است. راشل به دنبال پر کردن کمبودهای درونی و خلاءهایی است که آنها را در همسر و مادر بودن میبیند. او آنا را مادری مهربان و مگان را زنی جذاب و فریبنده میداند. این در حالی است که بهنظر میرسد راشل قادر به دیدن و فهمیدن خودش نیست. حتی گذشته و خاطراتش درون ذهنش دستکاری شده و تصویری دردناک و نهچندان دوستداشتنی از او به خودش میدهد. آنا و مگان با وجود اشتباهاتشان، معصومیتی دارند که میتوان گفت خدشهدار شده است. وجود یک مرد در میان این سه زن، زندگی هر سهی آنها را به رو به نابودی کشانده است. در اینجا شاید بتوان به همان اصطلاح معروف «خواهران جهانی» رسید. همین هم میشود که راشل با پافشاری و تحمل تمام تهمتها و توهینها، سرانجام میتواند رازی را کشف کند که او و خواهرانش را به رستگاری و آزادی میرساند.
قهرمان دختری در قطار، زنی به نام «راشل» است، با ذهنی مغشوش و بیقرار. او در اتفاقات گذشته فرورفته و آنها را هرروز زندگی میکند، تاجایی که وقایع شکل متفاوتی به خودشان گرفتهاند. مرز بین واقعیت و خیال از بین رفته و واقعیت زندگی راشل، جایی در بیرون از ذهن او گمشده است. راشل زنی خودباخته است که زندگی آشفتهای دارد و بچهدار نمیشود. همسرش «تام» او را ترک کرده و با زن دیگری به نام «آنا» ازدواج کرده است. تام مردی موجه و معقول است که تمام تلاشش را برای محافظت از همسر و فرزندش میکند. اما در پس این ظاهر خوشایند، او کسی است که راشل را متهم به دیوانگی و جنون میکند. و این در حالی است که او به همسرش آنا خیانت میکند و با زن همسایهاش به نام «مگان» وارد رابطه میشود. راشل بهطور اتفاقی متوجه ناپدید شدن مگان میشود و در تلاش برای هشدار دادن به آنا و نجات او، متهم به مزاحمت و ایجاد وحشت میشود. در تکاپوی یافتن مگان و کشف راز ناپدید شدن او، گذشتهی گنگ و آزاردهندهی راشل هم برایش آشکار میشود. سرنوشت این سه زن بدون اینکه خودشان بدانند طوری به هم گره خورده که در نهایت هر تصمیم و اقدامی از سمت هریک از آنها، زندگی دیگری را هم تحت تاثیر قرار میدهد. خط داستانی کتاب مثل قطاری در شروع حرکت، آرام است. در میانه و بهخصوص اواخر کتاب، این قطار چنان سرعت میگیرد که حالا مخاطب را با خود همراه کرده و به پایانی نامعلوم و غیرقابلپیشبینی میکشاند. منتقدان و صاحبنظران میگویند این کتاب تعلیقآمیزترین کتابی است که تاکنون وارد بازار کتاب شده و پایانبندی آن باورنکردنی و تکاندهنده است.
پائولا هاوکینز نویسندهی بریتانیایی متولد زامبیا است. هاوکینز پس از فارغالتحصیلی در رشتههای فلسفه، سیاست و اقتصاد در دانشگاه آکسفورد، دستبهقلم شد و برای روزنامهی تایمز مقالاتی نوشت. در این میان توانست کتابی به نام «الههی پول» را هم منتشر کند، که شامل توصیههایی برای ثروتمند شدن زنان است. پس از آن کتاب «امی سیلور» را منتشر کرد که چندان موفقیت ادبی و مالی در پی نداشت. اینجا بود که هاوکینز تصمیم گرفت کتابی عمیق و تاثیرگذار بنویسد. او شش ماه پای نوشتن دختری در قطار نشست. تا آنجا که مجبور شد برای کامل کردن کتاب، از پدرش کمک مالی بگیرد. هاوکینز با توجه به دانش آکادمیک و حرفهی روزنامهنگاری، بهخوبی از مسائلی مانند خشونت خانگی علیه زنان و استفاده از الکل و مواد مخدر شناخت دارد. او با زیرکی و خوشفکری توانسته چنین مسائلی را با آمیزهای از عواطف و احساسات عمیق انسانی همراه کند. هماهنگی این موضوعات و یکدستی نوشتههای پائولا هاوکینز، نشاندهندهی نبوغ و توانایی این نویسنده در نوشتن پیچیدهترین و جذابترین داستانهاست.
در ایران کتاب دختری در قطار را «محبوبه موسوی»، «سبحان فاطمی»، «علی قانع»، «سپیده صادقی» و «مهرآیین اخوت» ترجمه کردهاند. در این میان «فرانک سالاری»، مترجم این کتاب الکترونیکی، با وفاداری به متن اصلی، توانسته ترجمهای روان و خوشخوان را به بازار کتاب ارائه دهد. جملات کتاب دختری در قطار، کوتاه و کوبنده هستند، درست مثل ضربان تند قلب. سالاری از کلمات آسان و ملموسی استفاده کرده است. مانند خود هاوکینز، او هم متنی را به مخاطب ارائه کرده که نیازی نیست روی معنی و همنشینی تکتک کلمات وقت بگذارید. آسان میخوانید، اما عمیق میشوید. پیش از آن که بدانید، کلمات تاثیر خود را روی ذهن و فکرتان گذاشتهاند. به این ترجمه اعتماد کنید و با همان سرعتی که متن کتاب از شما میخواهد، داستان را شروع کنید تا بتوانید پابهپای قلم نویسنده که کمکم سرعت گرفته و سراسر هیجان شده، پیش بروید.
«یک: غصه، دو: لذت، سه: دختر.... هر سه برای یک دختر. روی سه گیر کردهام. دیگر نمیتوانم تکان بخورم. توی سرم پر از صداست. دهانم پر از خون شده. هر سه برای یک دختر. صدای زاغها را میشنوم. به من میخندند. من را مسخره میکنند. همچون مرغی که تخم میکند، قدقد میکنند. یک حرکت، یک حرکت خیلی بد. میتوانم آنها را ببینم. خیلی سیاهاند. نه، پرنده نیست. چیز دیگری است. یکی دارد میآید. یکی دارد با من حرف میزند.
ببین حالا، ببین وادارم کردی باهات چکار کنم».
نقد و بررسی کتاب دختری در قطار که در بالا آمده، فرصت مطالعه و انتخابی درست را در اختیار شما میگذارد. نسخهی الکترونیکی این کتاب در قالب pdf از طریق وبسایت فیدیبو و یا اپلیکیشن آن، بهآسانی قابل خریداری و دانلود است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۱۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 352 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۴۴:۰۰ |
نویسنده | پائولا هاوکینز |
مترجم | فرانک سالاری |
ناشر | انتشارات البرز |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The Girl on the Train |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۶/۱۷ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 55,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
سلام اولین اپلیکیشن که هر روز صبح باز میکنم فیدیبو هست به امید روزی که تمام فارسیزبان دنیا از فیدیبو استفاده کنند.
یه داستان پلیسی و کمی عاشقانه و غیرقابل پیشبینی که خواندنش به شدت توصیه میشه
کتاب در ژانر جنایی،معمایی نوشته شده. به نظر من داستان بسیار گیرا و جذاب بود و کمتر از یک هفته کتاب روخوندم. داستان از زبان سه شخصیت تعریف میشه و همین موضوع به جذابیت بیشتر قصه کمک میکنه. اتفاقات داستان غیر قابل پیش بینی هست و در کل کتابی بسیار سرگرم کننده بود. بهترین نکته ای که از این کتاب یاد گرفتم این بود که بعضی آدمها دروغ گویی رو اونقدر خوب بلدن که میتونن خودشون و اطرافیانشون رو به بهترین شکل با دروغ هاشون متقاعد کنن تا جایی که شما خودتون رو با توصیف هایی که اون آدم از شما داره میشناسید، نه اون چیزی که واقعا هستید. و کتاب تاوان بسیار سخت راشل، شخصیت اصلی داستان رو به خاطر باور پذیری غلطی که به واسطه همسر سابقش از خودش داشته، به خوبی شرح میده. ترجمه کتاب هم بسیار روان و واضح بود.
متن کتاب از دید سه زن نوشته شده که به طرز زیبایی با شخصیت اون ها ارتباط داره . شخصیت پردازی بحدی فوی انجام شده که شما اصلا کسی رو مقصر نمیدونید حتی راشل دائم الخمر رو . خصوصا برای مخاطب زن کتاب کاملا ملموس و جذاب هست . البته که خوندن مشکلات زنان زخمی و شکست خورده از جامعه حالتون رو خوب نمیکنه پس اگر بدنبال کتاب مفرح و سرگرم کننده هستید خوندنش رو توصیه نمیکنم . اما کتاب به لحاظ فن نویسندگی . دکوپاژ سینمایی . جذابیت و تعلیق داستان و شخصیت پردازی ها قوی و صاحب سبک هست . ضمنا در مورد سانسورهایی که دوستان گفتند؛ درسته در چند جای کتاب وجود داره و بیشتر در نوع استفاده از واژگان جنسی و مستی شخصیت راشل هست که به موضوع صدمه ای نمیزنه و قابل اغماضه.
دختری در قطار داستانی جنایی با توهم عشق که ریشه در فرهنگ فاسد اخلاقی غربی داره که متاسفانه عالم تسخیر کرده . داستان در ابتدا کند و کسالت بار به نظر می یاد اما اگر ادامش بدین شمارو با خودش می بره . ارزش یه بار خوندن داره و فکر نمی کنم پشیمون بشید . بماند که تا حالا رمانی اونقدر برام عالی نبوده که دوبار بخونم . فکر می کنم هیچ رمانی ارزش دوبار خوندن نداره اما همون اولین بار جوری می خونم که تا ابد توی ذهنم می مونه :)
ممنون دست اندر کارای فیبیدو من به نظرم همش توی رمان های غربی فرو رفتن باعث فراموشی فرهنگ خودمون میشه بهتره کمی از رمان های دفاع مقدس هم بگذارید بفهمیم قهرمان هامون کیان؟ صد متاسفانه دچار گم کردن الگو شده ایم...
صفحات اول کتاب رو خوندم و با متن اصلی مقایسه کردم. راستش من از نحوه ترجمه خوشم نیومد. مترجم جملات رو به دلخواه خودش تغییر داده بود، اضافه ویا حذف کرده بود اونم زمانی که اصلا نیازی به این کار نبود. مثلا انتهای پاراگراف اول نویسنده میگه دست خودم نیست، وقتی چشمم به این اشغالها ، یک تی شرت کثیف یا یک لنگه کفش تنها میفته به این فکر میکنم که لنگه دیگه کفش کجاست و اندازه پای کی بوده. در حالی که توی این کتاب اینجوری ترجمه شده: تی شرت روی یک لنگه کفش افتاده بود و من به این فکر میکردم که لنگه دیگه کفش کجاست و اندازه پای کی هست.
کتاب خوبیه و واقعا شما رو درگیر میکنه و پیچیده هم هستش دوستان درباره سانسور کتاب صبحت کرده بودند که خیلی روند داستان رو تغییر نمیده یعنی مترجم تا حدودی که میتونسته تو این نسخه اون صحنه خاص رو گفته ولی متوجه میشید که سانسور شده فیلم این کتاب خیلی جالب نیستش چون توقعتون خیلی بیشتره ولی واقعا فیلم خوبی نیستش شاید میتونست سریال خوبی باشه ولی فیلمش فقط سریع داستان رو جلو میبره و داستان تو آمریکا اتفاق میوفته یک سری اتفاقات هم جابه جا میشه البته خیلی به داستان صدمه نمیزنه
بهترین رمان جنایی که خوندم البته من از نشر میلکان گرفتم این کتابو ولی تا اخر کتاب متوجه نمیشید که قاتل کی بوده ولی بعد که میفهمید...حستون جالب خواهد بود خیلی قلم خوبی داره و کتاب در ژرفای آب این نویسنده رو هم خوندم مثل همین عالی بود و از شروع تا پایان جذابه ازاین کتابایی نیست که حوصله سربر باشه و فقط پایان خوبی داشته باشه همش جذابه حتما بخونیدش اگر کتاب جنایی میخوایید و امیدوارم کتابای بیشتری از این نویسنده چاپ بشه👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻
داستان کتاب جوری هست که شما کم کم و به تدریج با حقایق داستان و معرفی شخصیت ها مواجه میشید. هرچی جلوتر میره سخت تر میشه کتاب رو رها کرد جوری که به اواسط کتاب که برسید، نصفه ی دوم رو یه سره میخونید?بعضیا میگفتن اوایل کتاب کسل کننده بود، درصورتی که بنظر من برای اون هیجان کتاب، یک داستان اولیه برای تصویر سازی کامل داستان لازم هست. کسایی که فیلم این اثر رو هم دیدن متوجه چقدر استادانه تصویرسازی شده داستان