در حدود پنج هزار سال پیش، در شمال ایران پهلوانی نامدار به نام گودرز می زیست که زندگیش از راه کشاورزی و شکار می گذشت، او در تیراندازی از همه برتر و مردی جوانمرد و با گذشت بود. مردم او را دوست داشتند و همواره مورد احترام بود. او سگی داشت به نام تندباد. گودرز هر چه می خواست، تندباد بی درنگ انجام می داد، سگ کاملاً مطیع او بود. نژاد تندباد از پدری گرگ و مادری سگ بود و جثه ای بزرگ داشت و رنگش قهوه ای بود. همسر گودرز نادیا نام داشت. آنها سه فرزند داشتند. بزرگترین آنها کسری بود و دو دختر داشتند که یکی کتایون و دیگری رودابه نام داشت.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۵ مگابایت |
تعداد صفحات | 43 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۱:۲۶:۰۰ |
نویسنده | جمشید رمضان زاده |
ناشر | نشر آبارون |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۵/۲۴ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
فقط داستان اول در مورد نجات ایران بود بقیه داستان ها هیچ ربطی به هم نداشتند