هنوز هم صدای فریاد کودکان به گوش میرسد. هنوز هم در جای جای این سیاره بزرگ کودک و یا کودکانی تحت ستم قرار دارند. در خفا و یا آشکارا، تحت سلطه اربابان، صاحب کاران و یا حتی والدین ناآگاه که آزار را نشانه تربیت و انسانسازی میدانند، به بند کشیده میشوند، ناله میکنند و ضجههایشان بگوش هیچ کس نمیرسد. حتی در اغلب موارد کسی را سر آن نیست که بیندیشد آنکه فریاد میزند هم انسان است، انسانی کوچک که توان دفاع از خود را ندارد.
اما خوشبختانه همه روزه بر تعداد نویسندگان، مترجمین، هنرآفرینان، ناشرین، دستاندرکاران و بزرگسالانی که دغدغه کودک را در سر میپرورانند و به نوعی سعی در عیان کردن و حل این مهم دارند، پافزوده میشود. چنانچه نویسندهای اسپانیائی تبار با سفر به افریقا داستانی از رنج کودکان آن سامان مینویسد و منِ ایرانی آن را ترجمه میکنم تا صدای آن کودک افریقائی و صدها کودک مشابه او به گوش انسانهای دیگر برسد.