0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  سرزمین دهم نشر انتشارات کتابسرای تندیس

کتاب سرزمین دهم نشر انتشارات کتابسرای تندیس

کتاب متنی
نویسنده:
درباره سرزمین دهم

کتاب دنیا مملو از افسانه‌ها و اسطوره‌های هر قوم و ملتی است. در هر گوشه و کنار این کره خاکی، افسانه‌ها نماد تاریخ و فرهنگ مردمان به شمار می‌روند. اما اگر به تمامی این داستان‌ها و افسانه‌ها نگاهی کنید، همگی یک پیام اصلی را به زبان، فرهنگ و شکل خاص خود بیان می‌کنند، که این پیام پیروزی خوبی بر بدی است. شاید این جمله به نظر بسیار کلیشه‌ای باشد، اما این پیام ذات خلق انسان است. همیشه پیروز افسانه‌ها خیالی و داستان‌های واقعی زندگی بشر، خوبی و نیکی بوده‌است.

about book image

نقد و بررسی کتاب سرزمین دهم

کتاب سرزمین دهم به قلم نویسنده مشهور « کارین وسلی» در سال 2000 به چاپ رسید. از همان ابتدا این کتاب مخاطبان بسیاری در سراسر دنیا پیدا کرد. داستان این کتاب تلفیق هنرمندانه دنیای مردن با افسانه‌های کهن است. داستان سرزمین دهم روایتگر زندگی دختری به نام ویرجینیا و پدرش است. ویرجینیا در نیویورک با پدرش یک زندگی معمولی دارند. در شبی عجیب این دختر از طریق آینه‌ای سحر آمیز وارد دنیایی موازی از افسانه‌ها به نام «نه سرزمین» می‌شود. در این قلمرو پنهان و عجیب، نوه غارتگر سفید برفی نقشه می‌کشد تا پادشاهی را از شاهزاده «وندل» بگیرد. در شب تاج گذاری شاهزاده وندل، این ملکه شیطانی که نامادری او نیز هست، به همراه فرزندانش با یک نقشه دقیق شاهزاده را اسیر و زندانی می‌کند. در تلاطم ماجراهای این کتاب شخصیت‌ها بارها از طریق آینه جادویی به شهر آمده و پدر ویرجینیا و خودش را دچار دردسرهایی می‌کنند. به طور کلی داستان این کتاب حول محور تلاش‌ها و فعالیت‌های ویرجینیا برای نجات شاهزاده و بازگرداندن پادشاهی به او می‌گردد. سرانجام خیر بر شر پیروز شده و پادشاهی به شاهزاده باز می‌گردد. جریان داستان کتاب سرزمین دهم مانند رودی خروشان به‌قدری متلاطم است که شما را با خود به هما جا می‌برد. یک لحظه آرام و لحظه‌ای دیگر در حرکت است. زبان این کتاب آنقدر شیرین و روان بوده، که همه افراد از کودکان تا بزرگ‌سالان را به خود جذب نموده‌است.

ترجمه کتاب سرزمین دهم به زبان فارسی

کتاب سرزمین دهم توسط مترجم نام آشنای کشورمان شراره صدیق به زبان فارسی ترجمه شده‌است. این کتاب در پانزدهم دی ماه سال 1390 با همراهی انتشارات کتابسرای تندیس منتشر شد. شراره صدیق مترجم کتاب‌های دیگری مانند قلعه متحرک و خانه هزار تو نیز می‌باشد. این بانوی مترجم با دست پرتوان خود در ترجمه کتاب سرزمین دهم به تمامی علاقه مندان به داستان‌های تخیلی نشان داد. شراره صدیق به زیبایی هر چه تمام و تلفیق فرهنگ و المان‌های ایرانی با افسانه‌های خارجی، کتاب سرزمین دهم را ترجمه کرده‌است. شراره صدیق ترجمه کتاب سرزمین دهم را به پدربزرگ خود هدیه داده‌است. شما می‌توانید کتاب سرزمین دهم به ترجمه شراره صدیق از انتشارات کتابسرای تندیس را در همین صفحه از فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.

فیلم سینمایی با اقتباس از کتاب سرزمین دهم

 در 27 فوریه سال 2000 یک مینی سریال توسط شبکه NBC برگرفته از داستان کتاب سرزمین دهم ساخته شد.این فیلم بیش از پیش این کتاب را به مردم دنیا معرفی نمود. این سریال در اولین نمایش حدود 14.04 میلیون بیننده داشت. به علاوه این سریال یک بار برنده جایزه امی برای بهترین عنوان شد.

درباره نویسنده کتاب سرزمین دهم کاترین وسلی

«کریستین کاترین راش» با نام هنری کاترین وسلی در دنیای داستان شناخته شده‌است. وی متولد 4 ژوئن سال 1960 در آمریکا است. کاترین وسلی به عنوان نویسنده و ویراستار فعالیت خود را آغاز کرد. او با نام‌های مستعار متفاوتی در ژانرهای مختلف، از جمله داستان‌های علمی، تخیلی، رمز و راز و عاشقانه کتاب دارد. کاترین وسلی در سال 2001 برای داستان «بچه‌های هزاره» جایزه تلاش و برای بهترین رمان در سال 2002 جایزه هوگو را دریافت کرد. اما این روند به پایان نرسید و کتاب‌های وی جوایز بسیاری را دریافت نموده‌است. سرانجام وی با نویسنده همکار خود وسلی اسمیت ازدواج کرد و نام خانوادگی همسرش را برای خود برگزید. وی در زندگی هنری خود تاکنون جوایز بسیاری را دریافت کرده‌ است.

about book image

بخشی از کتاب سرزمین دهم

  فصل بیست و دوم

دستی روی دهانش، ویرجینیا را از خواب پراند. چشمانش را باز کرد و از دیدن ولف یکه خورد.

برای لحظه‌ای فکر کرد هنوز خواب می‌بیند. احتمالا ولف ترس را در چشمانش دید چون دستش را بیش تراز آنچه لازم بود روی دهان ویرجینیا نگه داشت.

پدر ویرجینیا مشغول جمع کردن وسایل شان بود. نور ضعیفی از لای درختان می تابید. سپیده دمیده بود اما کولی‌ها هنوز خواب بودند. ویرجینیا نشست. ولف انگشتی روی لب گذاشت تا اهمیت ساکت ماندن را به ویرجینیا یادآوری کند. اما ویرجینیا بهتر ازاو این مسئله را می‌فهمید و درست مثل ولف دلش می‌خواست از آن جا برود.

دستی به موهایش کشید. آرزو کرد کاش مسواک داشت، ازجا بلند شد و خود را تکان داد. پدرش

شاهزاده وندل و گاری کوچکش را آماده کرد بود، ویرجینیا امیدوار بود صدای غژوغوژ چرخ‌های گاری، کولی‌ها را بیدارنکند. ولف و پدرش هم ظاهرآ همین فکر را داشتند چون باهم شاهزاده وندل را بلند کردند و به طرف بیرون اردوگاه راه افتادند.

یکی از پرندگان جادویی گفت:«ما رو آزاد کنین، لطفاً ما رو آزاد کنین.»

به عقب نگاهی انداخت. ولف و پدرش وندل را از اردوگاه بیرون برده بودند. نگاهی به پرنده‌ها انداخت. بدن‌های کوچک‌شان را به میله‌های قفس چسبانده بودند.

بال‌های‌شان را می‌شکستند و هزار بلای بدتر سرشان می آوردند، آن هم فقط به خاطر این که جادویی بودند.

ویرجینیا نمی‌توانست چنین چیزی را تحمل کند. هیچ وقت نمی توانست خودش را ببخشد. به

سرعت در قفس‌ها را باز کرد و پرنده‌ها بیرون آمدند.

ولف زمزمه کرد:«ویرجینیا!»

ویرجینیا صدایش را شنید اما خود را به نشنیدن زد. تعداد قفس‌ها خیلی زیاد بود. می‌دانست که

زحمات کولی‌ها را به هدر می‌دهد ولی اهمیتی نمی‌داد.

مسئله‌ی مرگ و زندگی بود!

در تمام قفس‌ها را باز کرده بود که چشمش به واگن ملکه‌ی کولی‌ها افتاد. قفس دیگری بالای آن

آویزان بود.

تونی گفت:«خواهش می کنم، دیگه بسه.»حق با او بود ولی همین یک قفس به اندازه‌ی تمام قفس‌های دیگر ویرجینیا را عصبانی می‌کرد. ویرجینیا لب پایینش را گزید. سه پله‌ی کوچک بین او و قفس فاصله انداخته بود. با دقت از پله ها بالا رفت و سعی کرد صدای ترق ترق چوب را درنیاورد.

بالاخره به پله‌ی آخر رسید و به طرف قفس دست دراز کرد. مجبور بود روی پنجه‌ی پا بلند شود تا دستش به قفس برسد. بار اول دستش به قفس نرسید اما بار دوم موفق شد در آن را باز کند.

پرنده‌ی جادویی پرواز کرد اما ویرجینیا لیز خورد و پایش محکم روی پله‌ی چوبی فرود آمد. صدایی

مانند شلیک گلوله سکوت جنگل را شکست.

درست در لحظه‌ای که در واگن باز می‌شد. ویرجینیا شروع به دویدن کرد. یکی از کولی‌ها دنبالش

کرد. ویرجینیا تا آن جا که می‌توانست سریع حرکت می‌کرد. کولی با داد و فریاد بقیه را بیدار کرد. او فاصله‌ی زیادی با ویرجینیا نداشت.

به دنبال پدرش و ولف به جنگل دوید اما اثری از آن‌ها دیده نمی‌شد. می‌دانست که تمام ماجرا را دیده‌اند، شاید جایی پنهان شده بودند.

کولی‌ها بی‌توجه به سروصدایی که راه انداخته بودند ویرجینیا را دنبال می‌کردند. ویرجینیا لحظه‌ای ایستاد، باید می‌فهمید ولف و پدرش از کدام طرف رفته‌‌اند.

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
3.۰۴ مگابایت
تعداد صفحات
565 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۱۸:۵۰:۰۰
نویسندهکاترین وسلی
مترجمشراره صدیق
ناشرانتشارات کتابسرای تندیس
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۴/۰۳/۰۴
قیمت ارزی
3 دلار
قیمت چاپی
19,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۳.۰۴ مگابایت
۵۶۵ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.3
از 5
براساس رأی 8 مخاطب
آرامش‌بخش 🌱 (1)
خوش‌خوان 🪶 (1)
5
37 ٪
4
50 ٪
3
12 ٪
2
0 ٪
1
0 ٪
4 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5

این کتاب رو دو بار و در فاصله یازده سال خوندم. یه بار تو ده سالگی و یک بار هم الان و هر دو بار خیلی لذت بردم. پیشنهاد میکنم بخونید

4

کتاب جالبیه. ترکیبی از انواع داستان های لذت بخش فانتزی که تا به حال شنیدیم یا خوندیم.

5

بعنوان یه زنگ تفریح بین کتابای فانتزی دیگه خیلی خوبه

4

بد نیست ، سرگرم کنندس

4.3
(8)
پربار 🌳 (1)
50,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
سرزمین دهم
کاترین وسلی
انتشارات کتابسرای تندیس
4.3
(8)
پربار 🌳 (1)
50,000
تومان