برخی از فلسفهها خواستهاند میان پدیدههای هستی فاصلههایی ایجاد کنند و سدهایی پهناور و بلند میان موجودات هستی پدید آورند، بهطوریکه میان قطعه ابری و آب رودی، یا میان درخت کوهستانی و موج دریایی، یا میان ستارهای شناور در فضای بینهایت و سنگ عظیمی که از همه سو در محاصره طبقات زمین قرار گرفته است، یا میان رفتار انسان و طبیعت و تحولات آن و جنبههای مادی خالص و جنبههای معنوی زندگی بشر هیچگونه پیوندی وجود نداشته باشد. این فلسفهها خواستهاند رابطه محکمی که امور مادی و معنوی را به یکدیگر پیوند میدهد، نادیده بگیرند و تأثیری که پارهای از آنها در شکل و خصوصیات و حتی وجود سایر امور دارند، انکار کنند. همچنین، به استناد همین نظریات غیرمنطقی خود، خواستهاند امکاناتی که در پدیدههای این جهان برای پیدایش و دگرگونی آنها از یکدیگر وجود دارد، نادیده گرفته و تأثیری را که آنها در جنبههای مادی و معنوی دارند، انکار کنند.