

کتاب رقص بسمل
نسخه الکترونیک کتاب رقص بسمل به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره کتاب رقص بسمل
حالا خواب بودم. بیدار بودم. خواب را برای بیداری میدیدم؛ یا برای خواب، بیدار بودم. میبینم و نمیبینم. آدمها میروند و نمیروند. میآیند و نمیروند. میمانند جلوی چشمهام که مثل چشمهای سیب زمینی ترشی، تو زیرزمین، ته خمره، با سرکه میپالاید خودش را، همهی خودش را، از پوست و خون و جگر؛ و حالا من چشمهام را در سرکهی هفت سالهی مادر ریختهام؛ من هر چه بودم ریختهام.
نظرات کاربران درباره کتاب رقص بسمل