کتاب «سه سال زندگی» نوشته هانا فالادا است.
موضوع اصلی این کتاب اعتیاد و عواقب آن است، با توجه به این که نویسنده خود سابقه اعتیاد داشته، این داستان را با شهامت بسیاری روایت میکند.
تجربه شخصی فالدا از اعتیاد و لحظات مختلفی که پشت سرگذاشته است به خوبی در سطر سطر این کتاب نمایان است. از لذتهای اولیه تا دردها و نخوت.
شخصیت اصلی این داستان مرد کارمندی است که دائم الخمر است و در تقلاست تا دستگیرش کنند.
کل این روایت همراه با کمدی تلخ و گزندهای است که ذهن مخاطب را مدام درگیر خود میکند.
در سطرهای آغازین کتاب «سه سال زندگی» میخوانیم:
«اولین حسی که بعد بیدارشدن دارم، این است که حتما هنوز خوابام. درست جلوی چشمهایم، آن قدر نزدیک، به نظرم همانند غولهای بزرگی میمانند:
دو حشره قهوهیی بزرگ و مسلح. سرم به عقب برمیگردد. خارش شدیدی روی صورت و دستام حس میکنم. فکر میکنم؛ حشرات تخت خواب!»